قدرتهای اجتماعی « گرمسیرات فارس» در آستانه انقلاب مشروطیت
در مطالعات و تحقیقات مربوط به انقلاب مشروطیت طی دو دهه اخیر توجه خاصی به مـناطق جغرافیایی گوناگون ایران و نقش قدرتهای اجتماعی و سیاسی آنها درروند تحولات اواخـر عصر قاجاری شده است. آذربایجان، خراسان، فارس و بوشهر ازجمله این نواحیاند که مورد بررسی و کنکاش قرارگرفتهاند و پژوهشهای قابلتوجهی درباره این مناطق ارائهشده است. […]
در مطالعات و تحقیقات مربوط به انقلاب مشروطیت طی دو دهه اخیر توجه خاصی به مـناطق جغرافیایی گوناگون ایران و نقش قدرتهای اجتماعی و سیاسی آنها درروند تحولات اواخـر عصر قاجاری شده است. آذربایجان، خراسان، فارس و بوشهر ازجمله این نواحیاند که مورد بررسی و کنکاش قرارگرفتهاند و پژوهشهای قابلتوجهی درباره این مناطق ارائهشده است. “فارس جنوبی” یا ” گرمسیرات فارس “ [۲] نیز به رهبری آیتالله سید عبدالحسین لاری از علمای مشروطهخواه جنوب از این قاعده مستثنی نبوده و درباره تحولات سیاسی آن و نقش رهبران محلی و بهویژه آیتالله لاری در انقلاب مشروطیت کتابها و مقالات بسیاری به چاپ رسیده است که بیانکننده اهمیت این منطقه در شکلگیری تحولات مشروطیت در فارس و مناطق جنوبی است. آنچه که در این تحقیقات به آن کمتر توجه شده است، معرفی و شناسایی “قدرتهای اجتماعی” اواخر عصر قاجاری در فارس جنوبی است. تنوع قومیتها، گرایشها و تمایلات گروهی و اجتماعی فارس جنوبی در آستانه مشروطیت موجب شده است که رویدادها و حوادث با ماهیتی پیچیده و درعینحال ناهمگون جلوه کنند. ازآنجاکه در تحقیقات و مطالعات این دوره به موضوع قدرتهای اجتماعی و گرایشهای آنها بهویژه در جنوب فارس توجهی کافی نشده، همین امر موجب سردرگمی محققان و پژوهشگران شده است. در این مقاله ضمن بررسی قدرتهای اجتماعی فارس جنوبی در اواخر عصر قاجاری به نحوه شکلگیری وگرایشهای سیاسی اجتماعی و موضعگیری آنان در انقلاب مشروطیت اشاره شده است. پرداختن به این موضوع میتواند به تحلیل رویدادهای متنوع و ناهمگون ایالت فارس در انقلاب مشروطیت کمک موثرباشد. قشربندی اجتماعی فارس نتیجه تحولاتی است که پس از سقوط صفویان و تشدید رقابتهای ایلی و قبیلهای در نواحی جنوب رویداده است. خلأ قدرت مرکزی بین سالهای ۱۱۳۵ هجری تا ۱۲۵۰ هجری در یک دوره صدوپانزدهساله در جنوب ایران موجب شد تا قدرتهای گریز از مرکز سیاسی و اجتماعی در این نواحی شکل گرفتند، به گونهای که اقدامات نادرشاه و کریمخان زند در جهت تثبیت قدرت مرکزی به انجامی نرسید. اینقدرتها در سایه شرایط موجود در قرن دوازدهم و نیمهاول قرن سیزدهم هجری توانستند ضمن تحدید قدرت و تثبیت موقعیت در رقابتهای محلی و منطقهای شرکت موثری داشته باشند. این حوادث موجب شد تا فارس و نواحی جنوب ایران در آستانه انقلاب مشروطیت ترکیب جدید و ناهمگونی از قدرتهای اجتماعی را در خود جای دهند. مهمترین ویژگی این تقسیمبندی جدید “ناهمگونی” رفتارهای سیاسی و اقتصادی در نیروهای اجتماعی منطقه است. در یک تقسیمبندی عمودی، دودسته یا گروه “کوچنشین” و “یکجانشین” و در تقسیمبندی افقی گروههای روحانیت، حکام محلی، تجار و روسای ایالت را میتوان مشاهده کرد. این تقسیمبندی در نواحی جنوب فارس و پسکرانههای خلیجفارس شکل متمایزی مییابد و تمایلات مذهبی تشیع و تسنن را نیز در برمیگیرد. تنوع گرایشها به پیچیدگی شرایط سیاسی جنوب ایران افزوده است بهگونهای که درک درست از رویدادهای سیاسی بدون توجه به این تمایلات میسر نخواهد بود. شناسایی مبانی و ریشههای حرکت سیاسی گروههای شرکتکننده در انقلاب مشروطیت و تمیز دادن آنها از یکدیگر از اهمیت بسزایی در درک موقعیت تاریخی حوادث برخوردار است. در تقسیمبندی قدرتها، آنچه بیشترمدنظر قرار داشته، دستیابی بهنوعی طبقهبندی منطقی برای روشن کردن تمایلات و گرایشهای سیاسی آنان در جریان مشروطیت در فارس بوده است. با این هدف، در این بخش از مقاله، ضمن ارائه نوعی تقسیمبندی عمومی، به زمینههای تاریخی شکلگیری، کسب قدرت، ورود به صحنه سیاسی توجه و چهار گروه قدرتمند در فارس جنوبی بررسی خواهد شد.
روحانیت
تاریخ تحولات سیاسی ایران بهترین نمونه دخالت و شرکت مؤثر روحانیون در عرصههای اجتماعی سیاسی آن است. این امر چنان اهمیتی در پژوهشهای تاریخی دارد که میتوان گفت درک درست و منطقی از تاریخ معاصر ایران، بدون توجه به اقدامات و جایگاه روحانیت در قشربندی اجتماعی میسر نخواهد بود. روند اقتدار روحانیت با سقوط صفویه و تغییر عمده در بافت سیاسی ایران رو به افزایش نهاد. این رویداد در دوره قاجار و با مهاجرت گسترده علما از عراق به ایران و شرکت مؤثر آنان در رویدادهای سیاسی شکل تازه و بدیعی یافت. فارس جنوبی، اگرچه بر اساس مدارک موجود، ازلحاظ اجتماعی، پیش از دوران صفویه حداکثر جمعیت اهل سنت را داشته است ۱ و دارای گروههای قدرتمند مذهبی شاخه متصوفه بوده است، ۲ اما از دوره صفویه به بعد براثر اعمال سیاستهای ویژه مذهبی، بافت اجتماعی آن دچار تغییرات عمدهای شد و دو گروه مذهبی تشیع و تسنن و بومیان یهودی ۳ از عمدهترین گروههای مذهبی آن به شمار میآمدند. نخستین هستههای شکلگیری قدرت روحانیت شیعه در فارس جنوبی از دوره صفویه آغاز شد و مهاجرت سادات “گلپایگان” به لارستان و نواحی جنوبی فارس از دوره شاهعباس اول و با عنوان اداری “شیخالاسلام” شکل گرفت. ۴ سید محمد زاویه از نخستین روحانیون مهاجر عصر صفویه به لارستان است که مقبره او دریکی از محلات قدیم لار واقعشده است. ۵ کتیبه مقبره او در حفریات سال ۱۳۸۰ به دست آمد که نسبت ایشان را به امام موسی کاظم( ع ) رسانده است. خاندان سید محمد زاویه و بازماندگان ایشان با عنوان “شیخالاسلامی ” در لارستان و فارس جنوبی در دوران افشاری و زندیه و قاجاری در منطقه حضور فعال و مثمر ثمر داشتهاند. آخرین نسل ذکور سادات “زاویه” در دوره ناصرالدینشاه قاجار از دنیا رفت و دوره اقتدار این خانواده در بافت مذهبی لارستان و جنوب فارس قطع و منطقه با خلأ حضور روحانی روبرو شد. فتحعلی خان گراشی، بیگلربیگی لارستان، با اطلاع از این موضوع درصدد دعوت روحانی برآمد و ازاینرو، آیتالله شیخ علی رشتی را به لار دعوت کرد. حضور این روحانی در منطقه چندان نپایید و عدم همراهی کامل او با فتحعلی خان بیگلربیگی لارستان و حمایت قطعی از مردم موجب شد که ایشان در ۱۳۰۷ هجری در یک حادثه مشکوک دارفانی را وداع گوید و در اذهان مردم شایع شد که او توسط دست نشاندگان بیگلربیگی لارستان مسموم شده است. ۶
این حادثه موجب تحریک افکار عمومی و شکلگیری اقداماتی شد که نهایتاً به دعوت آیتالله لاری از نجف منتهی گردید. در پی جلسه مشورتی تجار لارستان با شناخت کامل از شرایط اجتماعی و سیاسی منطقه و در یک اقدام پیشگیرانه درصدد دعوت روحانی برآمدند؛ اعزام هیئت تجار به نجف و مهاجرت “سید” به لارستان در ۱۳۰۹ هجری نتیجه کوتاه مدت اقداماتی بود که باهدف مبارزه قطعی با حکام محلی و استقرار امنیت شکل گرفت. نخستین اقدام “سید” در ۱۳۰۹ هجری تأسیس حوزه علمیه در شهر لار بود. ۷ طالب از حوزههای جغرافیایی مختلف ایران و ازجمله از داراب، جهرم، شیراز، بوشهر، بندرلنگه، حاجیآباد، فیروزآباد و بعدها حتی از طالب شیعه هند وستان ۸ به لار واردشده و با حضور خود در کلاسهای درس آیتالله لاری با نظریات فقهی سیاسی او آشنا میشدند. در این مباحث موضع گیریهای صریح سید در قبال اشکال مختلف ظلم و مصادیق آن مطرح میشد و بهصورت دستنوشته ۹ و کتاب به چاپ میرسید. نخستین رساله سیاسی “سید” که مبین موضعگیری فکری او در قبال جریانات سیاسی آن دوره است، در ۱۳۱۴ هجری و با عنوان بامسمای آیات الظالمین به چاپ رسید. ۱۰ “سید” در این رساله با استناد به آیات و روایات و احادیث اشکال مختلف “ظلم” و مصادیق آن را مشخص کرده است.
از دیدگاه او، حکومت قاجارها نماد ظلم در جامعه است و همکاری و همراهی با آن حرام است. با توسعه حوزه علمیه و جذب شاگردان از نواحی جنوب ایران، نمایندگان آیتالله لاری در مراکز گوناگون شهری مستقر شدند و با ایجاد شبکه گسترده و منسجم باعث شکلگیری قدرت جدید در منطقه شدند که در رأس آن آیتالله لاری قرار داشت. اسامی بسیاری از شاگردان “سید” و محل استقرار آنان در منابع آمده است که مشهورترین آنان شیخ زکریای دارابی در داراب، سید محمد حقشناس در جهرم، زائر محمدخان اشکنانی در اشکنان، سید محمد بحرانی در فیروزآباد و سید محمد شبر در بندرلنگه را میتوان نام برد. از طرفی، آیتالله لاری، از همان ابتدای استقرار خود در فارس جنوبی، با علمای بزرگ منطقه ارتباط نزدیک برقرار کرد که ازجمله آنان میتوان از آیتالله بلادی در بوشهر، آیتالله سید علیاکبر فال اسیری در شیراز، آیتالله میرزا ابراهیم محلاتی در شیراز، آیتالله سید محمد بحرانی در بندرلنگه نام برد. بهاینترتیب حوزه اقتدار آیتالله لاری، با توجه به پرورش شاگردان در حوزه علمیه و مراجعات مکرر مردم به ایشان از محدوده لارستان فراتر رفت و به نواحی بوشهر، جهرم، داراب، سیرجان، شیراز، بندرعباس و میناب نیز رسید. ۱۱ بسیاری از شاگردان او بهعنوان مبلغان مذهبی و بعدها بهعنوان نیروهای نظامی در خدمت او قرار داشتند. یک شاهد عینی از ورود سید و نیروهایش به شیراز گزارش داده است؛ در بخشی از این گزارش آمده است:
«نزدیکی ظهر بود که همهمه ورود سید بلند شد، آقا سوار بر الاغ در جلو و اطراف او عدهای آخوند ژولیده تحت الحنک انداخته، سوار بر اسب، تفنگبهدوش، عبای سفید که آن را چقه میگفتند در بر، قطارهای فشنگ را روی عبا بر کمربسته بودند. »۱۲
تربیت نیروهای مؤمن و وفادار از نخستین اقدامات “سید” بود که با موفقیت به انجام رسید و موجب تقویت مبانی اقتدار “سید” و روحانیون گردید و در آستانه انقلاب مشروطیت او ویارانش بهعنوان قدرتمندترین نیروهای اجتماعی و مذهبی فارس شناخته شدند. منشأ اقتدار “سید” تواناییهای فردی، باورهای عمیق مذهبی و سرسختی در مبارزه با ظلم و حمایت گسترده مادی و معنوی تجار و مردم از ایشان بوده است. اطمینان و اعتماد و اقتدار فوقالعاده “سید” را در اعلامیه ضد یهودی او که احتمالاً بین سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ هجری بهطور گسترده در سطح منطقه توزیعشده است میتوان مشاهده کرد. ۱۳ شهرت و قدرت او در فارس را میتوان از بیانات یک شاهد عینی دریافت که در این مورد مینویسد:
«سید در پیشوایی و ترویج احکام دین و در زهد و تقوی و پرهیزگاری در سراسر فارس شهرتی بسزا داشت و لاریها در هرکجا بودند نسبت به مقام او طوری باایمان و علاقهمند بودند که درراه اجرای احکامش از بذل جان و مال دریغ نداشتند. خصوصیتی که سید را از سایر پیشوایان دینی ممتاز ساخته بود سرسختی و دشمنی آشتیناپذیری بود که با حکام و خوانین محلی و دار و دستههای آنان داشت و این صفت در او ساختگی نبود. نشست و برخاست و معاشرت و حتی دیدن شکل و قیافه آنان را کفر و گناه میدانست. مساعدتی که به مشروطهطلبان نمود قصدش قیام بر ضد ظلم، جور و استبداد بود. »۱۴
روزنامه حبلالمتین در ۱۳۲۷ هجری ضمن چاپ عکس “سید” در صفحه اول خود از او بهعنوان “بلند کننده بیرق مشروطیت و متحرک سازنده حس ملیت در ممالک جنوب حضرت مستطاب سید العالم حجه الاسلام” یادکرده است. ۱۵
اقتدار روحانیت فراتر از مشروعیت ریشهدار مذهبی که در سراسر زندگی مردم جاری بوده است، بنا به بیعدالتی شدید عصر قاجاری و بروز ناامنیهای شدید و عدمحمایت دولت از تجار و بازرگانان، ورود گسترده استعمار در عرصههای مختلف حیات اجتماعی و سیاسی کشور و عدم مشروعیت حکام محلی روزبهروز افزونتر میشده و در آستانه مشروطیت در بالاترین حد خویش قرار داشته است. این روند در جنوب فارس نیز ادامه داشته و در رأس هرم قدرت اجتماعی این منطقه، آیتالله لاری و روحانیون همراه او قرار داشتهاند. مشروعیت مذهبی و اجتماعی “سید” توان لازم را برای مبارزه گسترده با حکام محلی و والی فارس و دیگر مستبدان فراهم آورد و از سالهای آغازین استقرار ایشان در لارستان این مبارزه آغاز و تا پایان عمر او تداوم یافت و حتی برای یکلحظه نیز دست از مبارزه برنداشت.
اقتدار روحانیت فراتر از مشروعیت ریشهدار مذهبی که در سراسر زندگی مردم جاری بوده است، بنا به بیعدالتی شدید عصر قاجاری و بروز ناامنیهای شدید و عدمحمایت دولت از تجار و بازرگانان، ورود گسترده استعمار در عرصههای مختلف حیات اجتماعی و سیاسی کشور و عدم مشروعیت حکام محلی روزبهروز افزونتر میشده و در آستانه مشروطیت در بالاترین حد خویش قرار داشته است. این روند در جنوب فارس نیز ادامه داشته و در رأس هرم قدرت اجتماعی این منطقه، آیتالله لاری و روحانیون همراه او قرار داشتهاند. مشروعیت مذهبی و اجتماعی “سید” توان لازم را برای مبارزه گسترده با حکام محلی و والی فارس و دیگر مستبدان فراهم آورد و از سالهای آغازین استقرار ایشان در لارستان این مبارزه آغاز و تا پایان عمر او تداوم یافت و حتی برای یکلحظه نیز دست از مبارزه برنداشت.
حکام محلی جنوب فارس
جنوب فارس در آستانه انقلاب مشروطیت به چند منطقه متمایز و حاکمنشین سنتی تقسیمشده بود. در هر یک از این مناطق خاندانهای حاکم بهعنوان حلقههای واسطه بین ناحیه و والی فارس عمل میکردند. جناحبندی سیاسی جنوب فارس برآیند تحولات سیاسی پس از صوفیه بوده است. حمله افغانان به جنوب و همراهی سنیان با ایشان، ۱۶ ظهور نادرشاه و توسعه ناامنی و اغتشاشات در سواحل و سرکوبی شورشگران، ۱۷ شورش محمدخان بلوچ و شیخ احمد مدنی، ۱۸ درگیریهای خاندان زند و قاجار و مهاجرت علمای شیعه به این نواحی شکلگیری و تثبیت جناحبندیها را در پی داشت و تأثیر رقابتهای محلی بر روند مشروطیت و سمتگیری قدرتها را سبب شد. این تحولات همراه با شکل خاص اداری دوره قاجاری که مبتنی بر عدم تمرکز قوا و قدرتگیری روزافزون حکام محلی بود، شرایطی را به وجود آورد که در اواخر عصر قاجاری جنوب فارس تحت اقتدار کامل فتحعلی خان لاری قرار گرفت. از سابقه سیاسی او و خانوادهاش پیشازاین ایام اطلاع کلی در دست است. بر اساس شواهد موجود، اجداد فتحعلی خان در دوره لطفعلیخان زند بهعنوان سپاهی از گلپایگان به نواحی جنوب مهاجرت کردهاند. شرکت مؤثر آنان در لشکرکشیهای خان زند به جنوب موجب شد تا قلعهای در هیجده کیلومتری شمال غربی لار با نام “گراش” و املاک ضمیمه آن به این خاندان واگذار شود. ۱۹ ازآنپس، با عنوان”دهباشی” در جنوب فارس شرکت موثری در رقابتهای محلی داشتهاند. علیرضا دهباشی و فرزند ارشدش فتحعلی گراشی در حمله نیروی قاجار به فرماندهی سلطان مراد میرزا حسام السلطنه به سواحل فعالانه شرکت کرده و از خود رشادت بسیاری نشان دادند. به دلیل لیاقت و شایستگی فتحعلی گراشی، ناصرالدینشاه قاجار او را ملقب به لقب “خانی” کرد و حکومت لارستان از طرف شاه به او واگذار شد و بهاینترتیب او از سال ۱۲۸۹ ق/۱۸۷۲ م تا ۱۳۱۲ ق/۱۸۵۹ م به مدت بیستوسه سال بر نواحی جنوب حکمرانی کرد.
شواهد امر نشان میدهد که فتحعلی خان گراشی در طول حکومت خود ثروت زیادی جمعآوری کرده و اقداماتش خشم بسیاری را برانگیخته بود. ۲۰ درواقع عملکرد او جدا از نوع عمل حکام سنتی دوره قاجاری نبود. ازاینرو، در دوره حکومت خود قادر به پی ریزی اساس قدرت اجتماعی نشد و تنها حامیان او معدودی از فرزندانش بودند که به دلیل رقابتهای شدید خانوادگی جانشینان شایستهای برای او محسوب نمیشدند. فرزندان او حتی در دوره حکومت پدر از دستوراتش سرپیچی میکردند و چندین بار توطئه قتل او را به اجرا درآوردند. ۲۱
مرگ فتحعلی خان گراشی شرایط جدیدی را در جنوب فارس به وجود آورد. پادشاه ایران در نخستین واکنش عین الملک را مامورکرد تا نسبت به اموال و املاک حاکم لارستان رسیدگی و بخشی از آن را مصادره کند. “خفیهنویس عصر ناصری” در این مورد مینویسد:
« نواب عین الملک که به سمت لارستان رفته تا جهرم رسیده، دیگر آبادی برای هیچ ده و دهکده نگذاشته است، بلکه تا دو سال دیگر هم آبادی پیدا نخواهد کرد. چونکه در این دهات آذوقه یافت نمیشود. [ به] ضرب چوب و شلاق و شکنجه سورسات به جهت پانصد نفر جمعیت گرفتهاند.»۲۲
ورود عین الملک به لار فرزندان فتحعلی خان را در موقعیتی جدید قرارداد. چهار فرزند ذکور ۲۳ او که بر سر تقسیم اموال و املاک پدر باهم دشمنی میورزیدند قادر به اتخاذ سیاستی واحد در برابر نواب عین الملک نبودند. یکی از فرزندان به نام حاج رستم خان گراشی به پیشواز اردوی عین الملک رفت و مبلغ سی هزار تومان به او تقدیم کرد که پذیرفته نشد. ۲۴
حاج رستم خان گراشی و عین الملک در یک توافق دوجانبه مقرر کردند تا ضمن پرداخت مبلغ یک هزار تومان ۲۵ حکومت جنوب فارس به عهده حاج رحیم خان واگذار گردد. انتخاب او واکنش شدید برادرانش را بهدنبال داشت. ۲۶ حاج علی قلی خان در سال ۱۳۱۶ هجری با اعمال فشار توانست حکومت را بهدست گیرد و در همان حال شعاعالسلطنه والی فارس و قوام الملک شیرازی رئیس ایل خمسه بهطرفداری از یکی از فرزندان فتحعلی خان برخاستند و مشاجرات دو سالهای را آغاز کردند. حاج علیقلی خان از ترس اقدامات شجاع السلطنه در قلعه گراش متحصن شد. ۲۷ مداخله قوام الملک شیرازی منجر به ختم غائله و بازگشت حاج علیقلی خان به قدرت گردید، اما درگیری بین برادران همچنان ادامه داشت. در این میان کشاکش قدرت بین حاج فضل االله خان با وساطت قوام الملک به مصالحه انجامید و نیابت حکومت منطقه آباد و حاصلخیز جویم به حاج فضل الله خان سپرده شد. ۲۸ برادران دیگر نیز با اعمال فشار سیاسی والی فارس ناگزیر به تمکین شدند، اما مترصد فرصت برای تجدید ادعای خود بودند. نتیجه آنی این کشاکشها، گسترش ناامنی، نارضایتی تجار و تزلزل قدرت سیاسی خاندان فتحعلی خان بود. آنچه بیش از همه طبقات اجتماعی جنوب فارس را تحتفشار قرار میداد، ظلم و اجحاف مالیاتی بود که از دوره فتحعلی خان اعمال گردیده و موجب ثروتاندوزی بیشازحد او و فرزندانش شد. سر آرنولد ویلسن، مأمور انجام خدمات ۲۹ در ایران، در گزارش سفر خود از لار در سال ۱۹۰۹ دراینباره مینویسد:
» اگر این باور عمومی را بپذیریم که حکومت قاجار مبلغ هزار تومان از فرزندان فتحعلی خان دریافت کرده است، میتوان اطمینان داشت که مبلغی چندین برابر این پس از او برای فرزندانش باقی مانده است. «۳۰
ویلسن در ماه صفر ۱۳۲۵، هنگامی که حاج علی قلی خان واپس ین ماههای قدرت خویش را سپری میکرد، در دیدار از لار از شکوه و هیبت شخصی و زندگی او تمجید کرده است. ۳۱ ثروت و شوکتی که فتحعلی خان گراشی، از خود بر جای گذاشت حاصل یک دوره طولانی حکومت در نواحی جنوب بود و اقدامات او خشم و کینه بسیاری در میان طبقات مختلف جامعه برجای گذاشته بود. خاطرهای که از او بر اذهان بهجای مانده بود هرچند بیانکننده نوعی آبادانی و عمران بود، اما نشانه دشمنی عمیق قشر قدرتمند تجار با او و جانشینانش است. و درواقع او پس از مرگ خود، هم ثروت وهم تنفر مردم را برای فرزندانش به ارث گذاشت؛ فرزندانی که حتی در ایام حیاتش نیز با او سازگار نبودند و نمیتوانستند اقدامات مفید او را بهخوبی ادامه دهند. علیرضاخان یکی از شایستهترین فرزندان او بود که قدرت و ابهت یک حاکم را از پدر به ارث بوده بود. در سال ۱۳۱۶ ق بین تجار لارستانی ساکن بندرلنگه شیخ یوسف مهرکانی، پیشکار شیخ محمد خلیفه از شیوخ قواسم، اختلاف شدیدی بروز کرد. این اختلاف به دلیل اخذ بیرویه مالیاتهای گمرکی بهشدت بالا گرفت و مشاجرات لفظی به درگیری نظامی انجامید.
سید یوسف مهرکانی راه تجاری بین لار به بندرلنگه را توسط مأمورین خود بست و مانع حمل ونقل کالا شد. مقاومت تجار لارستانی موجب ایجاد درگیری شد و عدهای از بازرگانان لاری به قتل رسیدند. ۳۲ سیل تلگراف و شکایات تجار لاری ساکن بندرلنگه و بندرعباس به تهران سرازیر شد و باعث شد تا مظفرالدین شاه طی حکمی میرزا احمدخان دریابیگی، کارگزار بوشهر و علیرضاخان گراشی حاکم لارستان را مأمور سرکوبی، سید یوسف مهرکانی کند. اردوی مشترک بوشهر و لارستان در یک اقدام سریع وارد بندرلنگه شدند و سید یوسف مهرکانی با نیروی خود به سواحل جنوبی فرار کرد. ۳۳ علیرضاخان گراشی، حاکم لارستان، طی چند روز اقامت خود در شهر و نظارت کامل بر کیفیت تأمین امنیت مجدد و مالیات با تجار، بندرلنگه را به سوی لارستان ترک گفت. هنگام بازگشت به بیماری سختی دچار شد که ناگزیر در یکی از منازل بین راه اقامت گزدید. معالجات برای بهبودی حاکم لارستان به انجامی نرسید و او پس از چند روز تحمل درد دارفانی را وداع گفت ویکی از رشیدترین و قدرتمندترین فرزندان فتحعلی خان گراشی از صحنه سیاسی جنوب فارس خارج شد و برای دورهای جدید درگیری قدرت برای جانشینی بین سه فرزند دیگر آغاز شد که نهایتًا علی قلی خان گراشی بر دیگران غلبه کرد ودر سال ۱۳۱۶ هجری با حمایت محمدرضا خان قوام الملک شیرازی، والی فارس، به ضابطی لارستان منصوب شد.
بهاینترتیب، در آستانه مشروطیت حکومت در دست فرزندان فتحعلی خان گراشی قرار داشت و بخشهای مختلف جنوب فارس به ترتیب اهمیت به عهده اداره یکی از آنان واگذار شد. تغییر عمدهای که در بافت قدرت حکام سنتی لارستان رویداده بود ایجاد شکاف و چند دستگی بین مدعیان حکومت در خاندان”فتحعلی خان گراشی” بود که از مـیزان نـفوذ آنـان بهشدت کاسته و موقعیت متزلزلی را به وجودآورده بود. نکته اساسی و مهم در شکلگیری قدرت جدید در جنوب فارس وابستگی بیشازحد حکام منطقه به والی فـارس و خاندان قدرتمند قوام الملک شیرازی است. فرزندان فتحعلی خان گراشی نتوانستند استقلال و قدرت پدر را تداوم بخشند و برای حفظ موقعیت خود ناگزیر به جلب حمایت قوام الملک شیرازی بـودند و این وابستگی در آستانه انقلاب مشروطیت و در حوادث برآمده از آن تداوم قدرت آنان را با موانع شدیدی روبرو ساخت.
دیگر جناح قدرتمند حاکم در جنوب فارس، حکام محلی و خوانـین “بسـتک” بـودند.۳۴
خاندان مشایخ بنی عباسی، رهبری سیاسی و مذهبی اهل سنت جنوب فارس را بر عهده داشتند. آنان خود را منتسب به خاندان بنی عباس میدانند.۳۵ اساس قدرت آنان در قرن هفتم هجری و پس از مهاجرت از بغداد به نواحی جنوب پی ریزی شده است. با استقرار آنان در جنوب، مردم به سران مشایخ بنی عباسی بهعنوان یکی از شاخههای متصوفه مشهور مراجعه میکردند.۳۶
نخستین عارف نامی از این خانواده بانام شیخ عبدالسلام خنجی معروف به قـطب الاولیا است که ابن بطوطه در سال ۷۳۳ هجری او را ملاقات کرد و از زهد و کرامات اوسخن گفته است.۳۷ فرزندان او در منطقه بستک و نواحی پس کرانهای خلیجفارس عنوانی پـیشوایـی اهـل سـنت و جماعت را داشتهاند. در دوره حکومت اشرف افغان بر ایران سران مشـایخ بـنی عباسی از آنـان حمایت کردند و نهایتًا توسط آزادخان افغان به حکومت لارستان که در آن ایام بخش عمدهای از سواحل را شامل میشد، منصوب شدند۳۸ و بهاینترتیب مشـایخ بـنی عباسی وارد صـحنه سیاسی جنوب شدند و ازآنجاکه مقر آنان در شهر بستک قرار داشت به تدریج با عنوان “خوانین بستک” شناخته شدهاند. نخستین فرد از این خانواده به نام شیخ محمد بستکی به دلیل همراهی با نیروهای نظامی کریمخان زند از او لقب “خانی” دریافت کرد و فرزندان او نیز ازآنپس باهمین عنوان نامیده شدهاند.۳۹ در آستانه انقلاب مشروطیت محمدرضا خان بندرعباسی مـلقب به صولت الملک بستکی در منطقه بستک تا نواحی پس کرانههای خلیجفارس حکومت میکرده است. او همچون پیشینیان خود ارتباط نزدیکی با خاندان قوام الملک شیرازی برقرار نمود و در گرایشهای سیاسی از والی فارس پیروی میکرد. ازاینرو، در جـریان انقلاب مشروطیت و زمانی که قوام الملک شیرازی در جناح مستبدان قرار گرفت صولت الملک بستکی نیزبهشدت از او حمایت و در مقابل انقلابیان جنوب فارس موضعگیری کرد.۴۰
خاندان بنی عباسیان بستکی به دو دلیل عمده در صف مستبدان قرار گرفتند. نخستین دلیـل همسویی با والی فارس و خاندان قوام الملک شیرازی و دومین آن همسویی با حکام لارستان بود. اما آنچه که درباره موقعیت اجتماعی “خواینن بستک” میتوان گفت این است که با توجه به گرایشهای فرهنگی سران این خاندان و این که مردم آنان را از خاندان پیامبر اکرم (ص) دانسته و عنوان سیادت داشتهاند، از مقبولیت عامه برخوردار بودهاند، هرچند سیاستهای مـالیاتی حکومت مرکزی و اجحافهای مالی بر مردم منطقه موقعیت آنان را به تدریج متزلزل کرد و در یک مورد موجب واکنش مردم نیزشد. این عوامل شرایط لازم برای واکنش گسترده مـردم و شرکت در انقلاب مشروطیت علیه این خاندان را فراهم کرد و شواهد تاریخی نشان از نارضایتی گسترده مردمی از تداوم حکومت آنان دارد. در یک گزارش رسمی از کارگران انگـلیسی در ایران به تاریخ سوم دسامبر ۱۹۰۹ برابر نوزدهم ذیقعده ۱۳۲۷ آمده است:۴۱
«صولت الملک، نایب الحکومه بستک، به قدری طرف نفرت و ضدیت اهالی واقع شده است که خود مردم غلامحسین خان ۴۲ را که دشمن او بود، دعـوت کردند که صولت الملک را از بستک بیرون کنند. »
از دیگر خاندانهای حاکم منطقه جنوب فارس میتوان از گروههای زیر یاد کرد که در نواحی مختلف، با ایجاد پیوندهای سیاسی با حاکم لارستان یا والی فارس حکومت میکردهاند. گفتنی است که قدرت این دسته از خوانین محلی تحت تأثیر حاکمیت خوانین بستک و لارستان و فارس قرار داشته است
الف) خوانین اشکنان
اشکنان (Eshkenan) از شهرهای شمال غربی لارستان بـوده که در مسیر تجاری به سـمت “گاوبندی” و بندر چارک قرار داشته است.۴۳ خاندان حاکم این ناحیه به خوانین اشکنان مشهور هستند که خود را به اشکانیان منتسب میدانند.۴۴ رئیس علیخان اشکانی و فرزندش باقرخان اشکانی در دوره مشروطیت بر این منطقه حاکم بودهاند. هر دوی آنان گرایشهای اسـتبدادی داشتهاند و در جریان انقلاب مشروطیت در صف مستبدان قرار گرفتهاند. “مورخ لاری” درباره
باقر خان اشکانی مینویسد:
« باقر خان اشکانی بهواسطه ظلم و ستم و تجاوزی که به مردم اشکـنان میکرده، ضربالمثل شده است و بالاخره مردم آن ناحیه از ظلم و ستم او به تنگ آمده او را به قتل رسانیدند. »۴۵
در نسخه خطی منحصری که بانام « من سؤاالت جناب آقای زائر محمد اشکنانی و جوابات فـخر مجتهدین آقـا سید عبدالحسین شوشتری»در دست است و در سال ۱۳۱۴ هجری نوشته شده است،۴۶ از حکام مـحلی اشکنان به نام اهل ظلمه و دیوانیان یاد شده است. در بخشی از آن محمدبن علی اشکـنانی از
آیتالله لاری پرسیده است:
«در مجلس اهل ظلمه و حکام دیوانیان رفتن، قهوه و چاهی (چای)و طعام ایشان خوردن و ماهوت و عبا و قبای ایشان پوشیدن چه صورت دارد؟»
آیتالله لاری در پاسخ نوشته است:
« حق تعالی فرموده و الترکنوا الی الذین ظلموا… یعنی میل نکنید به سوی ظالم که به آتش ظلمش سوخته شود و ننشینید با ظالمین، مگر براینصیحت و نـهی از منکر و رفع ظلم..»
این جملهها در دوره حکومت باقرخان اشکنانی نوشته شده است و نشانه تمایل بخشی از جامعه آن روزگار نسبت به تداوم حاکمیت آنان است.
ب)خوانین “وراوی”
“وراوی” (Warawi) نام شهری در بخش شمال غربی لارستان قدیم بوده که در مسیر تجاری بهطرف بندر طاهری و کنگان قرار داشته است.۴۷ “غلامحسین خان وراوی” یکی از حکام قدرتمند این ناحیه در عصر مشروطیت است که وظیفه حفظ امنیت مسیر را به عهده داشته است. خوانین وراوی به دلیل تضاد سیاسی با خوانین اشکنان در انقلاب مشروطیت بهطرفداری از آیتالله لاری برخاستند و از جناح “مشروطهخواه” محسوب میشوند. یکی از سران طایفه وراوی برای مدت کوتاهی حکومت لارستان را به دست گرفته است. بنیان تمایلات او به مشروطه بر اساس مخالفت با رقبای سیاسی بوده است.
ج) سادات “بیرم”
“بیرم” (Bairam) از شهرهای مهم فارس جنوبی و در مسیر کاروانی به سمت خلیجفارس و بندر چارک است که در آستانه انقلاب مشروطیت حکومت سید حاج بابا بیرمی در آن برقرار بـوده است. سید حاج بابا از سادات “زندوی”۴۸ و از رهبران مذهبی و سیاسی منطقه محسوب میشود. سادات بیرم و حکام آن از ابتدا در کنار آیتالله لاری قرار داشتهاند و از انقلاب مشروطیت حمایت میکردند. اساس گرایش آنان به مشروطیت مبتنی بر تمایلات شدید مذهبی بوده است.
د)خوانین “بید شهر”
“بید شهر” Bid sheer نام ناحیهای در بخش شمال شرقی لارستان قدیم است ۴۹ که خوانین آن از اواخر دوره زندیه حکومت این منطقه را به دست گرفتند و بعدها قدرت خود را به بخش جویم از مناطق آباد کشاورزی جنوب توسعه دادند. چون منطقه جویم و بید شهر در حوزه حکومتی قوام الملک شیرازی، والی فارس، قرار داشت ۵۰ خوانین آن تحت امر و نظارت او قرار داشتند. روابط دوستانه بین رضا قلی خان بـید شـهری و اسماعیلخان بـید شـهری با محمدرضا خان قوام الملک موجب شد که در جریان انقلاب مشروطیت علیه آیتالله لاری اقـدام کـنند و در جناح مستبدان قرار گیرند. رضا قلی بید شهری از طرف والی فارس ملقب به هژبر دیوان شد و با حمایت او دورهای از حکومت مطلقه و استبدادی را در منطقه شکل داده است. مردم منطقه به دلیل اقدامات قدرتطلبانه “خـوانـین بـید شـهر” و اجـحافات مـالیاتی علیه آنـان در انقلاب مشروطیت عمل کردند و حتی فریاد دادخواهی آنان به روزنامه حبلالمتین نیز کشیده شد.۵۱
ه) خوانین سبعه
ناحیه سبعه عنوان عمومی هفتآبادی واقع در بخش شرقی لارستان قدیم است که در مسیر تجارتی کرمان و شرق فارس قرار دارد. این منطقه کشاورزی و آباد شامل هفت بلوک به نام های ایسین، بیونج، خشن آباد، طارم، فارغان، فین و گلهگاه بوده است و عشایر عـرب را در خـود جایداده است. گوناگونی و تنوع اقوام در این منطقه از ویژگیهای آن است، امـا در آسـتانه انقلاب مشروطیت مهمترین رؤسای طوایف آن عبارت بودند از: سردار دولخانی، حسـین حاجی آبادی و عطا انصاری عرب که همگی آنان از طرفداران اصلی آیتالله لاری به شمار میآیند. بهجز گروههای نامبرده، برخی از کلانتران و ضابطان محلی نیز در شکلبندی قدرت سیاسی و اجتماعی جنوب فارس مؤثر بودهاند که با توجه به وابستگی شدید آنان به خوانین محلی و از آن جمله حاکم لارستان و والی فارس از تفصیل سابقه سیاسی و موضعگیری آنان چشمپوشی و تنها به ذکر نام و منطقه و محدوده قدرت آنان اشاره میشود. مهمترین و مؤثرترین کلانتران جنوب فارس در این دوره عبارت بودند از: کلانتر “اوز” به نام خواجه محمد صالح،۵۲ کلانتر “فیشور” به نام مال نظام، کلانتر “هرمود” به نـام رئـیسعلی نـقی هرمودی، کلانتر طایفه دولخانی به نام حاج شاه میرزا، کلانتر طایفه “نفر” به نام حسینخان نفر.
تجار و بازرگانان جنوب فارس
نواحی جنوب فارس پل ارتباطی کالاهای ورودی و خروجی از طریق دریا به مرکز ایران بـوده است. تحولات اقتصادی ایران پس از روی کار آمدن شاهعباس اول و تغییر مسیرهای تجاری بهطرف جنوب ایران این نواحی را به منطقهای مهم و استراتژیک مـبدل سـاخت. جـاده تجاری بندرعباس و بندرلنگه از طریق لار و جهرم به شیراز و سپس به اصفهان میرسید. بازرگانان این نواحی با شرکت مؤثر در مبادلات اقتصادی داخـلی و خـارجـی از قدرت اجـتماعی بسـیاری برخوردار بودند. تجار لارستانی، با توجه به سابقه تاریخی خـود، در مبادلات بازرگانی بنادر خلیجفارس شرکت مؤثرتری داشتهاند. مراکز تجاری بندرعباس، بندرلنگه بندر ریگ توسط بازرگانان لارستانی اداره میشد. “سدیدالسلطنه کبابی” فهرستی از تجار بندرلنگه ارائـه کـرده است که اکثریت آنان لارستانی هستند.۵۳ اسناد کارگزاری خلیجفارس نیز مؤید این مـطلب است.۵۴ بازارهای لاری، اوزی، بستکی و خنجی در بندرعباس و بندرلنگه نشان از این ارتباط گسترده تاریخی دارد. دفاتر تجاری آنان در بمبئی و کلکته بهعنوان کانون اصلی تبادلات کالا بین بنادر خلیجفارس و اقیانوس هند عمل میکرده است.۵۵ بازارهای بندرلنگه، بندرعباس، بندر کنگ، لار و شیراز با پیوندهای اقتصادی خود دارای منافع مشترکی بودند. ازآنجاکه تشکیلات اداری قاجارها توانایی حمایت گسترده و همهجانبه از بازرگانان داخلی نداشت، آنان به تشکیل اتحادیههای بازرگانی غیررسمی ناگزیر شدند. هدف اصلی این اتحادیهها و انجمنها حمایت از تجار در برابر نابرابریهای موجود در سیستم سیاسی و اقتصادی بوده است. نخستین نشانههای تشکیل انجمن تجار، در سالهای پایانی حکومت ناصرالدینشاه قاجار به چشم میخورد. اسناد موجود نشان میدهد این انجمن بهصورت غیررسمی بین سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۰۹ به وجـود آمد. تشکیل این انجمن به دنبال بروز بحرانهای شدید سیاسی و گسترش نـاامـنی در نـواحـی پسکرانهای انجام پذیرفت. انجمن تجار لار از ثروتمندترین بازرگانان تشکیل شد و اعضای آن نیز تجار ساکن بندرعباس، بندرلنگه بندر کنگ بودند. رئیس این انجمن، حاج علی لاری، از تجار مشهور تنباکو در منطقه جنوب بود. او طی یک دوره کوتاه در نجف اشرف با علوم دین آشنایی یافت و سپس با تأسیس دفاتر تجاری خود در بندرلنگه و بندرعباس ثروت بسـیاری اندوخت. در سالهای پایانی قدرت ناصرالدینشاه قاجار به تـوصیه او جـمعی از بازرگانان لارستانی در یک مجمع رسمی تشکیل جلسه دادند. هدف اصلی این جلسه تصمیمگیری درباره دعوت روحانی از نجف اشرف به لارستان و همراهی با او در جهت براندازی حکومت خوانین محلی بود. جزئیات ارتباط بازرگانان و نحوه برگزاری جلسات بر ما معلوم نیست، اما مهر “انجمن تجار لاری”هماکنون موجود است ۵۶ و نشاندهند ه این مطلب است که این انجمن ماهیت اداری غیررسمی و مستقلی داشته است. هدف اصلی انجمن، ایجاد اتحاد بین بازرگانان محلی بود. با این هماهنگی آنان قادر بودند منافع درازمدت خود را در برابر سیاستهای غیرعادلانه حکام محلی تضمین کنند. نمونههای مشابهی از این انجمنها در بنادر لنگه، عباسی و کنگ نیز تشکیل شد و شـواهـد نشان میدهد که این انجمنها از طریق کاروانهای بازرگانی و مکاتبات شخصی باهم ارتـباط داشتهاند. توانمندی مالی تجار و اتحاد سیاسی و حمایت گسترده روحانیان از بازرگانان مـحلی زمینه لازم را برای تثبیت قدرت آنان به وجود آورد. این شرایط در شـهرهای مـختلف جنوب فارس و بنادر خلیجفارس نیز به چشم میخورد. در آستانه انقلاب مشروطیت انجمنهای تجار لار، لنگه، عباسی، کنگ و شیراز در یک برنامه مشترک برای تضمین منافع خود و حفظ موقعیت اقتصادی تصمیماتی اتخاذ کردند که درروند شکلگیری انقلاب مشروطیت بسیار مؤثر بـوده است. از این میان “انجمن تجار لار” با دعوت آیتالله لاری به ایران مـوضع خـود را در مقابل حکومت سیاسی قاجاریه و حکام محلی اعلام کرد. بر اساس این موضعگیری، تجار لارستانی حاضر به تأمین منابع مالی لازم برای مبارزه علیه حکام محلی و والی فارس شدند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نبودند. در آستانه انقلاب مشروطیت “انجمن تجار” آماده شرکت مؤثر و همهجانبهای در نهضتی میشد که بهزعم آنان تأمینکننده منافعشان بود. همراهی و مساعدت کامل تجار با نهضت روحانیت در جنوب ایران به این هدف بود. حمایت قطعی انجمن تجار لار به ریاست حاج علی لاری از آیتالله لاری و اقدامات او نیز در این زمینه بود. بهعبارتدیگر، بازرگانان جنوب آمادگی خود را برای تأمین منابع مالی لازم جهت شکلگیری و تداوم نهضتی علیه حکام محلی اعلام کردند و آیتالله لاری با آگاهی کامل از این همراهی از ابتدای ورود خود به ایران مصمم به مبارزه با حکومت قاجار و حکام محلی شد و تجار نیز برای تداوم نهضت به او تضمینهای لازم را دادند. اتحاد کامل روحـانیان و تجار و مـردم در این مـقطع تاریخی زمینههای شکلگیری نهضت مشروطیت را به وجود آورد.
قدرتهای ایلی فارس
ایالت فارس به دلیل موقعیت طبیعی مناسب و داشتن چراگاههای فصلی از دیرباز محل اسکان گروههای گوناگون کوچنشین بوده است. سه گروه مهم ایلی در این ایالت حضورداشتهاند. قشقاییها در غرب و جنوب غربی، خمسه در شرق و جنوب شرقی و ایالت بختیاری در شمال و شمال غربی از بزرگترین اتحادیههای کوچنشین فارس هستند. حضور این اقوام موجب ایجاد رقابتها و درگیریهای پایانناپذیر برای کسب موقعیت بهتر و دستیابی به چراگاهها میشد.
تاریخ سیاسی فارس در دوره قاجار و پسازآن بهشدت تحت تأثیر این رقابتها بـوده است. رؤسای ایالت سهگانه فارس با اتکا به توان رزمـی افـراد خـود در مـنازعات سـیاسی شـرکت میکردند. با توجه به حضور قدرتهای ایلی کیفیت رویدادهای سـیاسی در فـارس مـتمایز از دیگر نقاط ایران بوده است. بهعبارتدیگر، نهضت مشروطیت باعث شد تا قدرتهای ایلی فارس، بدون توجه به گرایشهای سیاسی، در جناحبندیهای قدرت شرکت کنند. دلیل اصـلی مشارکت رؤسای قبایل در این نهضت تمایلات آزادیخواهانه و سیاسی آنان نبود، بلکه آنـان صحنه انقلاب مشروطیت را تداوم خصومتهای سنتی قدرت بین ایالت رقـیب میدانستند هدف اولیه رؤسای قبایل از شرکت مؤثر در نهضت مشروطیت بیرون کردن رقبای ایلی از صحنه سیاسی فارس بود. هرچند در ادامه حرکت اهداف دیگری نیز مدنظر قرار گرفت. بهاینترتیب، سمتگیری سیاسی سه ایل قدرتمند فارس در رویدادهای مشروطیت مـبتنی بـر گرایشهای قومی و در ادامه رقابتهای تاریخی آنان است. شرکت مؤثر ایالت در تحولات فارس از چنان اهمیتی برخوردار است که بدون توجه به سابقه آنان درک صحیح و منطقی از کیفیت حوادث میسر نخواهد بود. برای دستیابی به تحلیلی همهجانبه و فراگیر از این رویدادها به معرفی کلی ایالت سهگانه قشقایی، خمسه و بختیاری میپردازیم و سابقه حیات اجتماعی آنان را در مناطق گوناگون بررسی خواهیم کرد. رؤسای ایالت با روحانیت منطقه رابطه تنگاتنگی داشتهاند و آیتالله لاری در نهضت خود از حمایت بخشی از آنان برخوردار بوده است. شـناخت سابقه ارتباط و نحوه استقرار قدرت ایالت در این منطقه مهم در تبیین نهضت مشروطیت در فـارس جنوبی و روند آن بسیار مفید خواهد بود.
الف) ایل قشقایی
ایل قشقایی از بزرگترین ایالت ایران بوده است. مسیر کوچ آنان که بخش عـمده ای از آن در خاک ایالت فارس قرار دارد به طول حدود ۲۵۰ کیلومتر و عرض بین ۳۰ تا ۵۰ کـیلومتر است. قلمرو سردسیری در شمال فارس و جنوب اصفهان، ازنظر وسعت بهمراتب کوچکتر از قلمرو گرمسیری است.۵۷ درباره منشأ نژادی این ایل نظرات مختلفی بیانشده است.۵۸ مـنابع مـحلی معتقدند که نخستین بار نام “قشقایی” از شخصی به نام “جانی آقا قشقایی” از صاحبمنصبان شاهعباس اول گرفتهشده است.۵۹ بعضی آن را برگرفته از نام اسب یا هـر حـیوان پیشانیسفیدی دانستهاند.۶۰ حضور طوایف ترکزبان در جنوب ایران سابقه طولانی دارد و قشقاییها احتمالاً در دوران صفویه به این نواحی کوچ کردهاند. در میان قشقاییها شش طایفه بزرگ وجود دارد به نام های: عمله، دره شوری، شش بلوکی، فارسی مدان، کشکولی بزرگ و کشکـولی کـوچک.۶۱
قدیمترین طایفه آن فارسی مدان است.۶۲ نخستین بار نام قشقایی در متون تاریخی تـیموریان و صـفویان ثـبت شده است.۶۳ ظـاهرًا تشکیل ایل قشقایی توسط یکی از سران نظامی عصر صفویه به نام جانی آقا قشقایی تحقق یافته است.۶۴ در زمان حکومت نادرشاه ایل قشقایی به دلیل ایـجاد نـاامـنی در فـارس به خـراسـان کوچانیده شدند.۶۵ کریمخان زند دستور بازگشت آنان به فارس را صادر کرده و بسیاری از سران قشقایی بهعنوان فرماندهان کریمخان زند انجام وظیفه میکردند. در سال ۱۲۳۴ هجری جـانی قشقایی از طرف فتحعلیشاه قاجار ملقب به “خان” شد.۶۶ محمدعلیخان فرزند جـانیخان با دختر والی فارس ازدواج کرد. در این دوره قشقاییها در فارس موقعیت مـمتازی داشـتند و از طرف حکام بهعنوان قدرتمندترین اتـحادیه ایلی به رسـمیت شـناخته شدند. قدرتگیری روزافزون قشقاییها در فارس موجب نگرانی ناصرالدینشاه قاجارشد و پـادشاه قاجار برای ایجاد موازنه قدرت در این ایالت وخنثی کردن نیروی بلامنازع قشقایی در یک اقدام پیشگیرانه درصدد تشکیل اتحادیه جدید ایلی در فارس برآمد. این اتحادیه در سال ۱۲۷۵ هجری شکل گرفت و به نام “خمسه ” به رسمیت شناخته شد. ایل خمسه متشکل از پنج طایفه ساکن در نواحی شرقی فارس بود و ریاست آن را قوام الملک شیرازی بر عهده داشت.۶۷ این طرح با موفقیت به اجرا درآمد و از این دوره به بعد، ایل خمسه بهعنوان عامل مهم بازدارنـده قدرت قشـقایی در فارس در منازعات سیاسی شرکت جست و جنگی فرسایشی با رقیب خود و با حـمایت دولت مرکزی آغاز کرد. در آستانه انقلاب مشروطیت ریاست ایل قشقایی بر عهده صولت الدوله بـود که یکـی از رهبران پرتوان و باهوش محسوب میشد. جمعیت ایل در این دوره حدود سی هزار خانوار بود و مسیر کوچ آنان مناطق وسیعی از فارس را افراد نظامی ایل در مسیر مهم شیراز به بوشهر مستقرشده، کنترل این جاده را به دست گرفته بودند. بوشهر، بهعنوان مهمترین بارانداز خلیجفارس برای ایران و انگلیس، اهمیت بسیاری داشت. مسئله کـنترل این مسیر مـوضوع و درگیری بین دولت و ایل قشقایی بود. انگلستان برای حفظ امنیت این جاده تلاش گستردهای به کار میبرد.۶۸
در آستانه انقلاب مشروطیت کشاکش قدرت برای به دست آوردن کنترل جـاده شیراز به بوشهر ادامه یافت و اسماعیلخان صولت الدوله رهبر ایل قشقایی بنا به تضادهای سیاسی با “ایل خمسه “از مشروطه خواهان حمایت کرد. طرفداری ایل قشقایی از مشروطه خواهان فارس مسائل جدیدی را برای نهضت نوپای فارس به وجود آورد و تحولات این منطقه جدید کرد. صولت الدوله با علمای مشروطهخواه ارتباط نزدیکی برقرار کرد. دوسـتی و ارادت او به آیتالله لاری از سالهای نخست نهضت آغاز شد و تا پایان جنگ جـهانی اول ادامـه یـافت.
صولت الدوله در محدوده جغرافیایی ایل قشقایی حاکم بلامنازع محسوب میشد. این نواحی بخشهای غربی و جنوب غربی فارس را شامل میشد و شهرهای کازرون، برازجان، فیروزآباد، کوار و فراشبند را. شرکت مؤثر ایل قشـقایی در نـهضت مشروطیت شرایط دشواری را برای حکومت قاجار و بعدها انگلیس به وجـود آورد. صولت الدوله قشـقایی که ارتباط نزدیک با آیتالله لاری داشت، در این حوادث نقش ممتازی ایفا میکرد. ازلحاظ توان نظامی صولت الدوله قشقایی قادر به تدارک گسترده نیرو بود. مهمترین ویژگی اجتماعی نهضت مشروطیت در فارس نقش اساسی و مهم ایالت در شکل دادن حوادث آن دوران است.
ب) ایل خمسه
اتحاد سیاسی قبیلهای را که در زمان ناصرالدینشاه قاجار بهمنظور ایجاد توازن قدرت در فارس به وجود آمد “خمسه ” مینامند.۶۹ این اتحادیه در سال ۱۲۷۵ هجری به وجود آمـد. هرچند ضابطی ایالت عرب و بهارلو و باصری از سال ۱۲۹۱ هجری رسماً به “قوام الملک ” واگذار شد، نام ایالت “خمسه ” در مکاتبات اداری از سال ۱۲۷۵ هجری به چشم میخورد.۷۰ پـنج طـایفه متحد در این ایل عبارت بودند از: اینانلو و بهارلو و نفر که ترکزبان هستند؛ طایفه عرب که عربزبان هستند و طایفه باصری که فارس زبان هستند. ایل خمسه ازنظر تعداد نسبت به ایل قشقایی نیروی کمتری داشت. رهبری این ایل بهطور موروثی به بزرگ خاندان قوام الملک شیرازی سپرده شد. این خاندان از بزرگترین زمینداران و تجار فارس محسوب میشدند و از دوره حاج میرزا ابراهیم کلانتر وزیر مشهور آقا محمدخان قاجار مسئولیت کلانتری، بیگلربیگی، ضابطی و امیر تومانی ایالت فارس را عهدهدار بودهاند.۷۲ سابقه زمامداری این خاندان از زمان نادر و با کدخدایی یکی از محلات شیراز آغاز میشود.۷۳
محدوده جغرافیایی کوچ ایل خمسه در نواحی شرقی و جنوب شرقی فارس بـوده است.۷۴
شهرهای فسا، نیریز، داراب، حاجیآباد، جهرم در قلمرو این ایل قرار داشتهاند. این نـقاط به دلیل واقعشدن بر سر راه تجارتی بندرعباس به شیراز اهمیت داشتهاند.۷۵ مسیر کاروانـی شـرق فارس به بندرعباس و کرمان ختم میشد و سران ایل خمسه کنترل کامل این جاده مهم را در دست داشتهاند. بهاینترتیب، ناحیه شرقی فارس و جادههای منتهی به بندرعباس و کرمان در محدوده نفوذ ایلات خمسه قرار داشته است. حفظ امنیت این مسیر برای تجار شیراز، کرمان، اصـفهان و حکومت مرکزی ایران اهمیت داشته است. در آستانه انقلاب مشروطیت رهبری ایل خمسه به عهده محمدرضا خان قوام الملک بود. او درعینحال بهطور متناوب در مقام نیابت حکومت فارس نیز انجاموظیفه میکرد. او ارتـباط نزدیکی با ناصرالدینشاه قاجار و شاهزادگان درباری داشت و عمال حافظ مـنافع دولت قاجار شناخته میشد. محمدرضا خان قوام الملک در نهضت مشروطه فارس در جناح مستبدان قرار گرفت و از حامیان سرسخت حکومت قاجارها به شمار میرفت. دوره طولانی حکـومت او و خاندانش در فارس موجب برانگیخته شدن خشم بسـیاری از مـردم شده بـود. آنـان در سـایه تحولات مشروطیت درصدد انتقام برآمدند. سابقه حکومت قوامیها، در فارس و ظلم و ستم و اجحافهای مالی آنان به مـردم مـوجب شد تـا انقلابیون فـارس درگـیری تمامعیاری با محمدرضا خان قوام الملک و جانشینانش را آغاز کنند و آن را تا سالهای پایان نـهضت تـداوم دهند. “قوامیها” در انقلاب مشروطیت از حامیان اصلی استبداد و استعمار شناخته شدند و منافع آنان و ایل خمسه موردتهاجم گسترده و پیگیر انقلابیون قرار گرفت. دشمن اصلی و مـهم این صحنه درگیری برای ایالت خمسه همانا صولت الدوله قشقایی و ایل قشـقایی بـودند. درواقع فارس به دو قطب قدرت ایلی قشقایی و خمسه تقسیم شد و درگیری بین این دو قدرت دورهای از ناامنی و بیثباتی را در ایالت به وجود آورد. در این میان، ایل خمسه از حکومت قاجار و ایل قشقایی از انقلابیون مشروطهخواه حمایت میکردند.
ج) ایل بختیاری
اگرچه محدوده قدرت بختیاریها بیرون از حوزه ولایت فارس بوده است، ازآنجاییکه مرز شمالی کوچ قشقاییها در ناحیه شمال شرقی فارس همجوار محدوده بـختیاری قرار داشت. ازاینرو، رهبران بختیاری در امور فارس مداخله غیرمستقیمی داشتند. بهعبارتدیگر، منطقه شمالی و شمال شرقی فارس محدوده درگیری و نزاع بین دو ایل قشقایی و بـختیاری محسوب میشد. تضادهای سنتی این دو ایل قدرتمند در تحولات سـیاسی فـارس نـقش عـمدهای ایـفا میکرد. هرچند هر دو ایل از حامیان سرسخت مشروطهخواهی به شمار میآیند، اما تضادهای سنتی و دیرینه آنان چنان شدید بود که دیگر مسائل را تحت تأثیر قرار میداد.
نویسنده محمد باقر وثوقی عضو هیئتعلمی گروه تاریخ دانشگاه تهران – همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران، تهران.
تاریخ جنوب شماره یک – آذر ۱۴۰۱ – صفحه ۲۵ تا ۳۹
[۲] گرمسیرات فارس عنوان عمومی منطقهای بزرگ در ایالت فارس بوده است که از داراب و فیروزآباد و کازرون به سمت جنوب تا کرانههای خلیجفارس را در برمیگرفته است و حوزه اقتدار و عـملیات مرحوم آیتالله سید عبدالحسین لاری و صولت الدوله قشقایی و قوام الملک شیرازی بوده است. به کار بردن این اصطلاح در این مقاله به دلیل توجه خاص به اقدامات سید عبدالحسین لاری، مجتهد عصر مشـروطیت و نواحی تحت کنترل اوست که تقریباً تمامی نواحی گرمسیرات فارس را شامل میشده است.
پی نوشتها
۱ – برای اطلاع بیشتر رک. وثوقی، محمدباقر، خنج گذرگاه باستانی لارستان، قم، نشر همسایه، ۱۳۷۲؛ همچنین رک. مورخ لاری، سید علاءالدین، تاریخ لارستان، تحشیه محمدباقر وثوقی، شیراز، نشر راهگشا، ۱۳۷۱ – درباره وضعیت و ترکیب مذهبی گرمسیرات فارس رک.
Aubin, Jean, La Sunnites du Larestan et la Chutes du Safavid’s, R.E.I., 1965, PP. 151-171.
۲ – برای اطلاع بیشتر از پایگاههای متصوفه گرمسیرات فارس و فرقههای گوناگون منطقه رک. خنج گذرگاه باستانی لارستان، پیشین. همچنین رک.
Aubin, Jean, La Survie de Shilau et La Route du Khonj-o-fal, Iran, 1969, PP. 32-38.
3- برای اطلاع بیشتر رک. لوی، حبیب، تاریخ یهود در ایران، تهران، کتابفروشی بروخیم، ۱۳۳۹، ص ۸۱۶-۸۱۲؛ همچنین رک. وثوقی، محمدباقر، لارستان و جنبش مشروطیت، قم، انتشارات همسایه، ۱۳۵۷، ص ۶۶-۶۴.
4- مورخ لاری (پیشین، ص ۱۴۲. ) بر کتیبه یادبود مزار یکی از شیخ الاسلام های عصر صفوی در لارستان راجع به کیفیت ورود به لارستان در عصر شاه عباس مطالبی در قالب نظم حک شده است
5 – در سنگ نبشته مزار او که در سال ۱۳۸۰ خورشیدی بهدست آمد، از او با عنوان سید زاویه نام برد شده است
6 – منتخب التواریخ، نسخه خطی ( دست نوشتهای که در سال ۱۳۰۳ خورشیدی نوشته شده است)، اصل متن تاریخ کلی منطقه لارستان و گرمسیرات فارس را شامل میشود. نویسنده خود را علی بن محمد اشکنانی نامیده است و در ابتدای نسخه توضیح داده است که این متن را بر اساس نسخه خطی قـدیمی بازنویسی کـرده است.
7 – مهاجری، عبدالحمید، شجره طیبه، شیراز، چاپخانه نور، ۱۳۷۰ قمری ( شیخ عبدالحـمید مهاجری مـنشی و کاتب آیتالله سید عبدالحسین لاری بوده است و نوشتههای بسیاری از او بر جای مانده است که « شجره طیبه » و« دوحه احمدیه» از آن جملهاند. شجره طیبه تنها متن به چاپ رسیده از نویسنده مذکور است. (همچنین رک. مهاجری، عبدالحمید، دوحه احمدیه فی احوال ذریه الزکیه، نسخه خـطی،) اصـل نسخه در تـملک سید عبدالحسین آیت الهی است و نخستین بار توسط اینجانب معرفی شده است(برای اطلاع بیشتر رک. لارستان و جنبش مشروطیت، پیشین، ص ۷۱-۴۱.
8 – قرآن نفیس خطی که هدیه یکی از شاگردان سید عبدالحسین لاری به استادش بوده است موجود است و ظاهراً آیتالله لاری مکاتباتی با شیعیان هند داشتهاند که از جزئیات آن اطلاعی در دست نیست. ازآنجاکه تجار لارستانی در این دوره دفاتر تجاری بسیاری در نواحی مختلف هند داشتهاند، احتمالاً این مراوده توسط این گروه از تجار انجام میپذیرفته است. آیت الله سید عبدالعلی آیت اللهی، نوه مرحوم آیتالله لاری، از مادربزرگ خود نقل میکند که سید قصد خرید اسلحه و ضرب سکه از هندوستان داشته است که به واسطه تجار لاری مقدمات آن فراهم میشده است
9 – نمونههایی از نوشتههای خطی آیتالله لاری که بیانکننده نقطه نظرات سیاسی اوست، تـوسط اینجانب معرفی شده است. رک. لارستان و جنبش مشروطیت، مقدمه، پیشین؛ همچنین رک. مجموعه مقالات ایران در جنگ جهانی اول، وزارت امور خارجه و مؤسسه ایران شناسی فرانسه، تهران، ۱۳۸۰، ص ۳۴۰-۳۲۹.
10 – برای اطلاع بیشتر رک. لاری، سید عبدالحسین، آیات الظالمین، شیراز، ۱۳۱۴ ق.
11 – روزنامه حبلالمتین، کلکته، شماره ۲۲، رجب ۱۳۲۷.
12 – روزنامه استخر، شیراز، شماره ۱۳۱۳.
13 – بخشهایی از این اعلامیه نخستین بار در کتاب لارستان و جنبش مشروطیت چاپ و معرفی شده است. رک. لارستان و جنبش مشروطیت، پیشین، ص ۲۰۳.
14- روزنامه استخر، شیراز، شماره ۱۷۵۱.
15 – روزنامه حبلالمتین، کلکته، ۲۲ رجب ۱۳۲۷
16 – برای اطلاع بیشتر رک. فلور، ویلم، شورش شیخ احمد مدنی، ترجمه ابوالقاسم سری، انتشارات توس؛ همچنین رک. تاریخ لارستان، فصل سوم، پیشین و op.cit. sunnites…, La J. Aubin,.
17 – الهیجی، حزین، تاریخ حزین، اصفهان، انتشارات تأییدیه، ۱۳۲۲، ص الف الی ی.
18 – صادق نامی، میرزا محمد، تاریخ گیتی گشا، تهران، انتشارات اقبال، ۱۳۶۶، ص ۱۴۹-۱۴۷
19- Schon, Dorit, Laristan, eine Süd – Persiche Kusten Provinz, Wien, 1990, S.63.
20- رک. وقایع اتفاقیه، به کوشش سعید سیرجانی، تهران، انتشارات بعثت، ص ۴۷۷-۴۷۲.
21- همان، ص ۴۷۴.
22- همانجا.
23- فرزندان فتحعلی خان به ترتیب علیرضاخان، علیقلی خان، حاج رستم خان، حاج فضل الله خان بودهاند.
24- وقایع اتفاقیه، پیشین، ص ۴۷۵.
25. Wilson, Arnold, «Notes a Journey from Bandar Abbas to Shiraz Via Lar», Geographical Journal, 1907, P. 160.
26- بستکی، محمداعظم خان، تاریخ جهانگیره و بستک، به کوشش انجم روز، تهران، ص ۲۹۲.
27- همان، ص ۲۹۷.
28- وقایع اتفاقیه، پیشین، ص ۷۲۷.
29 – رابینو، لوئی، دیپلماتها و کنسولهای ایران و انگلیس، ترجمه غلامحسین میرزا صالح، تهران، نشر تاریخ، ۱۳۶۳، ص ۱۲۲.
30- Wilson, op.cit., P 161
31- سفرنامه ویلسون، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران، انتشارات وحید، ۱۳۴۷، ص ۲۲-۲۱.
32- بستکی، محمداعظم خان، تاریخ جهانگیره و بستک، پیشین، ص ۲۹۶، همچنین: منتخب التواریخ، نسخه خطی.
33- تاریخ جهانگیره و بستک، همانجا.
34- بستک (Bastak) نام شهرستانی در استان هرمزگان و در جنوب لارستان است که در اواخر عصر صفوی در مسیر کاروانی بندرلنگه، بهطرف لار و شیراز قرار داشته است.
35- موحد، جلیل، بستک و خلیجفارس، تهران، ۱۳۴۹، ص ۳۳-۳۰.
36- Calmard, Jean, «Lar and Larestan», Encyclopedia of Islam, New edition, P. 674
37- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه جلیل موحد، تهران، بنگاه نشر و ترجمه کتاب، ۱۳۴۹، ص ۱۷۲-۱۷۱.
38- تاریخ جهانگیره و بستک، پیشین، ص ۱۱۶.
39- همان، ص ۱۵۳.
40- کتاب آبی، ترجمه بشیری، تهران، نشر نقره، ج ۳.
41- همان، ج ۴، ص ۷۸۹.
42- غلامحسین خان وراوی یکی از خوانین قدرتمند منطقه بیخه جات (Bixajat) ) شهرستان لامرد کـنونی(بهعنوان یکی از مشروطه خواهان در کنار نیروهای سید قرار گرفت و برای دورهای کـوتاه بـین سالهای ۱۳۳۲-۱۳۳۱ قمری به حکومت شهر لار منصوب شد.
43- حسینی فسائی، میرزا حسن، فارسنامه نـاصری، تحشیه رستگار فسائی، تهران، امـیرکبیر، ج ۲، ۱۳۷۱، ص ۱۵۱۷
44- رک. منتخب التواریخ، نسخه خطی، همچنین رک. دیوان صحبت لاری، شیراز، انتشارات معرفت، ۱۳۳۶، ( نژاد اشکنان ز اشکانیان است. )
45 – منتخب التواریخ، نسخه خطی.
46- اصل نسخه متعلق به حضرت آیتالله حاج سید عبدالعلی آیت اللهی، امام جمعه کنونی لارستان و نـوه آیتالله لاری است و نخستین بار توسط اینجانب معرفی شده است. رک. لارستان و جنبش مشروطیت، پیشین، ص ۱۲.
47- فارسنامه ناصری، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۵۷.
48- برای اطلاع بیشتر رک. وثوقی، محمدباقر، بیرم دار الاولیای لارستان، قم، نشر همسایه، ۱۳۷۶.
49- فارسنامه ناصری، پیشین، ج ۲، ص ۱۲۶۹.
50- وقایع اتفاقیه، پیشین، ص ۳۳۹.
51- روزنامه حبلالمتین، کلکته، شماره ۳۱، ۱۳۴۴ قمری.
52- برای اطلاع بیشتررک. کرامتی، ملا هادی، تاریخ دلگشای اوز، شیراز، نشر نوید، ) بخش کلانتری خواجه محمد صالح. (
53- کبابی، سدیدالسلطنه، سفرنامه، به کوشش احمد اقتداری، تهران، به نشر، ص ۴۲۵.
54- وثوقی، محمدباقر، تحولات سیاسی صفحات جنوبی ایران، تهران، دفتر تاریخ و دیپلماسی ایران، ۱۳۸۱، ص ۸۲.
55- سفرنامه سدیدالسلطنه، پیشین، ص ۴۲۵؛ همچنین: تاریخ دلگشای اوز، پیشین، ص ۸۹-۸۷.
56- تصویری از این مهر نخستین بار توسط اینجانب منتشر شده است. رک. وثوقی، محمدباقر، لارستان، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۰، ص ۶۴.
57- صفی نژاد، جواد، عشایر مرکزی ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۸، ص ۵۹.
58- احتسابیان، احمد، جغرافیای نظامی ایران، ]بیجا[، ۱۳۲۳، ص ۳۳۶.
59- مجله نامه نور، ویژه نامه ایل قشقایی، شماره ( ۵-۴. (
60- مجله یادگار، شماره ۸، سال ۴، ص ۷۰.
61- ایرجی، ناصر، ایل قشقایی در جنگ جهانی اول، تهران، شیرازه، ۱۳۷۸، ص ۱۰.
62- فارسنامه ناصری، پیشین، ص ۱۲۴.
63- افشار، ایرج، کنیه و لقب عشایر، مجموعه کتاب آگاه، ص ۲۴۵.
64- مجله نامه نور، شماره ) ۵-۴ (، ص ۵۷.
65- قهرمانی، مظفر، از باورد تا ابیورد، انتشارات خیام، ۱۳۳۵، ص ۳۷۷.
66- فارسنامه ناصری، پیشین، ج ۲، ص ۱۱۰۰.
67- از باورد تا ابیورد، پیشین، ص ۳۸۵.
68- Oberling, P., British Tribal Policy in Souther Persia, 1970, P. 86.
69- بیات، کاوه، شورش عشایری فارس، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۵، ص ۱۵.
70-Oberling, op.cit., P. 85.
71- وقایع اتفاقیه، پیشین، ص ۲۲ و ۱۰.
72- عشایر مرکزی ایران، پیشین، ص ۶۳.
73- پژوه، احمد، حاشیه بر کتاب انقلاب ایران ادوارد براوان، تهران، ۱۳۴۰، ص ۵۰۷.
74-جغرافیای نظامی ایران، پیشین، ص ۳۴۳.
75 -عیسوی، چارلز، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر گستره، ۱۳۶۲، ص ۲۳۷.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید