یادداشتهای روزانه دیوید ستون در خلیجفارس ۱۸۰۹ – ۱۸۰۰
یادداشتهای روزانهی دیوید ستون[۱] از سال ۱۸۰۰ تا ۱۸۰۹ م./۱۲۱۲ تا ۱۲۲۴ هـ. ق. یکی از مجموعه اسناد مدارک مرتبط با تاریخ مناسبات ایران و بریتانیا در آستانه قرن نوزدهم میلادی/سیزدهم هجری قمری است که از نقش نمایندگان شرکت هند شرقی در شکل گیری ساختاری سیاسی سواحل حاشیه جنوبی خلیجفارس، حکایت می کند. ویراستار این […]
یادداشتهای روزانهی دیوید ستون[۱] از سال ۱۸۰۰ تا ۱۸۰۹ م./۱۲۱۲ تا ۱۲۲۴ هـ. ق. یکی از مجموعه اسناد مدارک مرتبط با تاریخ مناسبات ایران و بریتانیا در آستانه قرن نوزدهم میلادی/سیزدهم هجری قمری است که از نقش نمایندگان شرکت هند شرقی در شکل گیری ساختاری سیاسی سواحل حاشیه جنوبی خلیجفارس، حکایت می کند.
ویراستار این یادداشتها دکتر سلطان بن محمد القاسمی-امیر شارجه-است که از دیگر تحقیقات و تألیفات وی می توان به آثار زیر اشاره کرد:
-Al-Qasimi,Sultan:The Myth of Arab piracy in the Gulf,London:Croom Helm,1986.
-Al-Qasimi,SultanThe British Occupation of Aden,Dubai:Al-Ghurair Printing Publishing House,1991.
-Ale-Qasimi,Sultan Bin Muhammad:John Malclm and the British Commerial base in the Gulf 1800.Sharjah:Al-Khalij,1994.
-Al-Qasimi,Sultan Bin Muhammad:Omani-French Relations 1715-1900, Translated by B.R.Pridham,Forest Row,1996.
-Al-Qasimi,Sultan Bin Muhammad:The Gulf in Historic Maps 1478-1861, Leicester:Hayley Sharpe Design,1999.
-Al-Qasimi,Sultan Bin Muhammad:Power struggles and trade in the Gulf 1620-1820,Forest Row,1999.
برخی از آثار سلطان بن محمد القاسمی که در فهرست عناوین کلیدی واحد اسناد مرکز مطالعات خلیج-عربی-دانشگاه اکستر [۲] درجشده، به شرح زیر است:
-al-Qasimi,S.M:Taqsim al-imbiraturiyah al-Umanyah 1856-62(Dividing… Omani empire).(A)’۸۹
-al-Qasimi,S.M.:al-’Alaqah al Umaniyah al-Faransiyah 1715-1905.(A)’۸۹ -al-Qasimi,S.M:Omani-French relartions 1715-1900(engl. Fr.translns
of above).1995/96
-al-Qasimi,S.M.(ed):Yawmiyat savid Situn..(David Seton’s…diaries 1800-09.(A)pbl.1994
شایانذکر است، یادداشتهای ستون در این فهرست با عنوان «یومیات دیوید ستون» ذکرشده است. همچنین در مجموعه اسناد منتشرشده از مدارک آرشیوی مرتبط با «مجموعه منطقه ای خلیج و شبهجزیره عربی»[۳] که در واحد اسناد این دانشگاه نگهداری می شود، این یادداشتها موجود است.
و اما آنگونه که ویراستار در دیباچه کتاب می گوید، وی این یادداشتها را از میان نسخه های خطی موجود در یک کتابفروشی در لندن به دست آورده است. این نسخه های خطی متعلق به کاپیتان وین رایت[۴] بوده است و ویراستار ضمن مطالعه در آرشیو بمبئی[۵] و کتابخانه اداره هند [۶] در لندن به نسخه های دیگری از این مجموعه نیز دستیافته است. وی در خصوص بررسی این نسخه ها چنین می نگارد:
مقابله-این سنخ-نشان داد که اسناد من کامل نبوده و نسخه های بهدستآمده از آرشیو بمبئی اشتباهات فاحش دارد. این اشتباهات ناشی از نسخهبرداری کارمندانی است که در ابتدا از این گزارشها نسخهبرداری کرده اند. آنان اغلب در این کار بسیار ضعیف بودند؛ بنابراین، نسخه کتابخانه اداره هند در لندن را برای این مطالعات انتخاب کردم؛ چراکه بهترین نسخه موجود و بهعلاوه در وضعیت مناسبی است.[۷]
وی سپس به شیوه تقسیم بندی این یادداشتها اشاره می کند و متذکر می شود که آنها را در پنج بخشبر طبق شرح تاریخی وقایع تنظیم کرده است:
متن اسناد را مطالعه نمودم، اشتباهات را مشخص کردم، ابهامات را توضیح دادم، موارد نامشخص را مشخص کردم و مطالعات را با بخش نتیجهگیری و توضیح رخدادها در خلیج[۸]-فارس- که دیوید ستون پیش از مرگ در عمان در-شکلگیری-آنها سهیم بوده است، به پایان رسانیدم.[۹]
ویراستار در بخش پایانی دیباچه متذکر میشود که انتشار این اسناد، تأثر نفوذ بریتانیا در خلیجفارس و شرکت بریتانیا را در امور داخلی روشن خواهد ساخت. وی در ادامه یادآور می شود «اگرچه حضور بریتانیا در خلیج-فارس-از سال ۱۶۱۶ م.آغازشده بود»[۱۰]، این اسناد مبین ناآگاهی کارگزاران بریتانیا در بمبئی در خصوص «سواحل عربی و ایرانی»[۱۱] است. همچنین متذکر می شود که «این مطالعه را برای ارائه به محققان عرب و بهمنظور بهره وری آنان» انجام داده است.
با توجه به تقسیمبندی ویراستار، یادداشتهای روزانه دیوید ستون علاوه بر دیباچه شامل بخشهای زیر است:
-دیوید ستون در کشتی حاکم دانکن
-دیوید ستون در کشتی امام، گنجاوا (Gunjava )
-اقدامات دیوید ستون و کمک وی به حکومت مسقط برای استرداد بندرعباس -اقدامات دیوید ستون و پیشنویس قرارداد منعقده با قواسم
-اقدامات دیوید ستون و آقای منستی در خلیجفارس
-نتیجهگیری
-یادداشتها ویراستار در نگارش مقدمه ای که بر هر بخش از کتاب نوشته است، به مراجعی ارجاع میدهد که با عنوان «یادداشتها» در بخش پایانی کتاب درجشده است.
این یادداشتها عبارتاند از گزارشهای موجود در آرشیو بمبئی، کتابخانه اداره هند و دو کتاب از ویراستار با عنوان اسطوره دزدی دریای عرب در خلیج-فارس و اشغال عدن بهوسیله بریتانیا.
ویراستار در شروع هر بخش با ذکر یک مقدمه، خواننده را در مسیر موضوع کلی حاکم بر گزارشها قرار می دهد.این مباحث مقدماتی را می توان چکیدهای از تاریخچه فعالیت ستون بهعنوان دومین نماینده شرکت هند شرقی بریتانیا در خلیجفارس به شمار آورد.
بر طبق این مباحث مقدماتی، کاپیتان دیوید ستون پس از درگذشت دکتر بگل[۱۲] -نخستین نماینده شرکت هند شرقی بریتانیا در مسقط-و به دستور جاناتان دانکن -حاکم بمبئی-بهعنوان نماینده شرکت هند شرقی بریتانیا، فعالیت خود را از اکتبر سال ۱۸۰۰ م./۱۲۱۵ هـ.ق در مسقط آغاز کرد. دانکن در خصوص ستون چنین می نویسد: من پیشنهاد می کنم که دیوید ستون بهعنوان راد مردی که باکفایت، هم ازنظر معلومات وی از ناحیه، زبانها و نیز بهطورکلی به سبب خو و عادت آشنایی با بومیان، برای انجام وظایف این مرکز انتخاب شود.[۱۳]
بدین ترتیب، دستورالعملهایی برای دیوید ستون فرستاده شد که عبارت بودند از: -مکاتبه با نمایندگان شرکت هند شرقی بریتانیا در بغداد، بصره و بوشهر؛
-تلاش برای متقاعد نمودن امام مسقط در خصوص عدم استخدام فرانسویان یا ارائه خدمات و کمک به کشتیهای فرانسوی در هر بخش از منطقه زیر نفوذ وی؛ -شناسایی فرانسویان یا دیگر گماشتگان سرّی-اروپاییان یا بومیان-در هر زمان در مسقط و «اعزام آنها به بمبئی با اولین وسیله مناسب».[۱۴]
به دنبال سفر کاپیتان ستون به مسقط، نامه ای از سوی حکمران بمبئی برای سید سلطان بن احمد-امام مسقط-نگاشته شد و نسخه ای از آن برای اطلاع کاپیتان ستون برای وی فرستاده شد. وی در دوم دسامبر سال ۱۸۰۰ م./۱۲۱۵ هـ.ق.به مسقط رسید و بر طبق دستورالعمل فعالیت خود را آغاز کرد.[۱۵] دیوید ستون در دوم ماه مه سال ۱۸۰۲ م./۱۲۱۷ هـ.ق، به سبب بیماری، مسقط را ترک گفت و برای بهبودی به مدت یک سال در بمبئی اقامت کرد.پسازآنکه حکومت بمبئی از توجه فرانسه برای اعزام نماینده به مسقط جهت برپایی ایستگاهی در این محل آگاهی یافت، بهسرعت ستون را برای متقاعد نمودن سلطان برای نپذیرفتن نماینده فرانسه و رد درخواست وی برای برپایی یک مرکز فرانسوی، به مسقط اعزام کرد. ستون در ماه ژوئن سال ۱۸۰۳ م./ ۱۲۱۸ هـ.ق.به مسقط رسید و در دیداری با سلطان که در تاریخ نهم سپتامبر همان سال صورت گرفت، موفق شد وی را به نپذیرفتن نماینده فرانسه متقاعد سازد.[۱۶]
در اکتبر سال ۱۸۰۳ م./۱۲۱۸ هـ.ق.ستون بار دیگر به سبب بیماری به بمبئی و سپس به سور آت رفت.بااینحال، وی همچنان در جریان رویدادهای مسقط قرار داشت. در آغاز فوریه سال ۱۸۰۵ م./۱۲۲۰ هـ.ق.وی برای بررسی رویدادهای ناشی از مرگ سلطان بن احمد-امام عمان-به بمبئی فراخوانده شد و گزارشی را در این خصوص به حکمران بمبئی ارائه داد.گزارش ستون حاکی از شرکت قواسم در قتل سلطان بن احمد [۱۷] و تصرف کشتیهای ساموئل منستی، نماینده شرکت هند شرقی بریتانیا در بصره-به نام های شانن و تریمر-به دست آنان بود.[۱۸] وی در همین گزارش بر مشارکت شیخ حسین بن محمد بن منصور الخالدی-شیخ قشم-که نزد انگلیسی ها به ملا حسین معروف بود، در مرگ سید سلطان بن احمد، تلاش برای تصرف کشتیهای وی و مالکیت بندرعباس تأکید نمود.بهعلاوه، ستون پیشنهاد کرد حکومت بمبئی با اعطای کمکهای ضروری به کشتیهای امام مسقط، وی را در سرکوب قواسم یاری نماید.
بدین ترتیب، حکمران بمبئی در سوم ماه مارس سال ۱۸۰۵ م./۱۲۲۰ هـ.ق.خطاب به ستون که در ناو جنگی کویین(Queen) مستقر بود، دستورالعملی صادر کرد.[۱۹] مندرجات این دستورالعمل بهطورکلی عبارت بود از:
1- ابقای ستون بهعنوان نماینده در مسقط و حفظ منافع حکومت بریتانیا در این بندر؛
2- تأکید بر عدم لزوم حمایت از جانشین امام و اینکه مناسبات موجود با مسقط مبین این امر نیست، اما با تکیهبر مناسبات دیرین و معاهدات سالهای ۱۷۹۸ و ۱۸۰۰ م./۱۲۱۳ و ۱۲۱۵ هـ.ق-که میان بریتانیا و شیخ مسقط منعقدشده است-دخالت حکومت بریتانیا برای حمایت از منافع خویش در منطقه قابلقبول است.با توجه به اینکه حکومت بریتانیا از شرکت در مناقشات داخلی آنان خودداری خواهد کرد.
3- بنابراین، حمایت از پسر شیخ متوفی بهمنظور حفظ منافع بریتانیا و نفوذ آن در مسقط بدون مشارکت در مناقشات با گروههای مخالف می تواند مدنظر قرار گیرد.
4- تأکید بر لزوم غلبه منافع برادران سید سلطان نسبت به برادر زادگان وی، برقراری مناسبات دوستانه همانند گذشته و ایجاد هماهنگی با نامزدان موفق و کوشش منطبق با شأن حکومت بریتانیا برای به هم پیوستن رأی آنها.
5- با تکیهبر موافقتنامههای منعقدشده از سوی مهدی علیخان، سر جان ملکم و امام پیشین مسقط، موارد مندرج در موافقتنامه باید موردتوجه حاکم جدید قرار گیرد و بدین منظور نسخه هایی به زبان انگلیسی و فارسی از موافقتنامههای مورخ دوازدهم اکتبر ۱۷۹۸ م./۱۲۱۳ هـ.ق.و هجدهم ژانویه ۱۸۰۰ م./۱۲۱۵ هـ.ق، به پیوست دستورالعمل ستون ارسال گردیده است.
6- با توجه به مسئله حفظ نفوذ بریتانیا در مسقط و بر طبق موافقتنامه منعقدشده توسط ملکم در سال ۱۸۰۰ م./۱۲۱۵ هـ.ق، یک نمایندگی دائمی در مسقط بر پا خواهد شد و نیز به سبب نامساعد بودن شرایط آب و هوایی مسقط برای اروپاییان، ستون می تواند در ماه آگوست یا زودتر به بمبئی بازگردد.
7- با توجه به امکان این امر که پسر امام پیشین در بدو ورود ستون به مسقط زمام امور را در دست خواهد داشت، نامه ای بهعنوان وی به همراه ترجمه آن برای ستون تهیهشده است که در صورت اعطای حکومت به فرد دیگر، ستون موظف بود خود را از ابتدای ورود در مسیر گروه حاکم قرار دهد.
8- موافقت با سرکوب قواسم و توجه به این امر که وهابیان با این امر مخالفتی نخواهد داشت، تأکید بر برسی اوضاع و انتخاب راهحل از این طریق و استفاده ازنظرت ساموئل منستی برای بازپسگیری کشتیهای تصرف ده و محموله آنها.
9- با توجه به امکان برخورد با جواسم، نامه ای برای فرمانده مورنینگتون(Mornington) فرمانده رزمناو شرکت هند شرقی-مبنی بر حضور آن در خلیجفارس در صورت صلاحدید ستون، ارسالشده است.
10- اشاره به امکان استفاده از کشتی کویین برای سرکوب جواسم.
11- امکان برقراری ارتباط با بصره از طریق کشتی کویین، کشتیهای پاشای بغداد و کشتی پستی که بهسوی بصره حرکت میکند، بهمنظور هماهنگی برخورداری از راهنماییهای ساموئل منستی.
12- توصیف نحوه برخورد با دزدان دریایی، توجه به برقراری صلح از طریق مذاکرات و خودداری از خصومت و حفظ شأن پرچم بریتانیا.
13- لزوم مکاتبه با بروس-نماینده مقیم شرکت هند شرقی بریتانیا در بوشهر-با تأکید بر این خودداری از هرگونه نزاع با وهابیان یا حاکمان ترکیه.
اگرچه بر طبق مفاد این دستورالعمل مأموریت اصلی ستون همان برخورد با عاملان دزدی دریایی یعنی قواسم بود، اما وی پس از ورود به بندر مسقط و ضمن مذاکره با سید بدر-جانشین امام مسقط-درصدد همکاری با او برای مقابله با ملا حسین-شیخ قشم-بر آمد.درواقع، سید بدر و ستون برای رویارویی با ملا حسین دلایل مشترکی داشتند. به دیده سید بدر، ملا حسین یکی از عاملان مرگ امام مسقط بود. وی به دنبال اغتشاشات ناشی از مرگ سید سلطان، بندرعباس، قشم و دیگر متعلقات آن را که شیخ مسقط از دولت ایران اجاره کرده بود، در اختیار گرفته بود.ستون نیز وی را یکی از عوامل تصرف کشتیهای بریتانیایی قلمداد می کرد. ازاین رو، ستون پیش از پرداختن به مسئله سرکوب قواسم و بازپسگیری کشتیهای بریتانیایی با کشتی مور نینگتون و به همراهی ناوگان سید بدر بهسوی قشم حرکت کرد.[۲۰]
اگرچه این سفر دریایی به تصرف قشم و بازپسگیری کشتیها انجامید، مشارکت نیروهای بریتانیایی موجبات نارضایتی دولت ایران را فراهم آورد و بدین ترتیب دولت ایران به ویلیام بروس[۲۱]-نماینده مقیم شرکت هند شرقی بریتانیا در بوشهر- اعتراض کرد. بروس این امر را به اطلاع حاکم بمبئی رساند و با ارسال نامه ای به ستون، وی را به سبب این امر توبیخ کرد.ستون نیز که هیچ راهی برای اثبات حقانیت خود نداشت، اتهامات را به حاکم لنگه و ملا حسین-شیخ قشم-نسبت داد و بهدروغ ادعا کرد که کشتیهای بریتانیایی طی حمله مزبور یک گلوله توپ هم شلیک ننموده اند.[۲۲] حکومت بمبئی با ارسال نامه توبیخ خطاب به دیوید ستون، وی را بهشدت به سبب مشارکت نیروهای بریتانیایی در حمله به بندرعباس و گلولهباران قشم، مورد مؤاخذه قرارداد. گفتنی است، در دستورالعملی که برای ستون صادرشده بود، وی را از آسیب به قلمروی ایران و ترکیه بر حذر داشته بودند و این اقدام ستون کاملاً با ماده سیزدهم دستورالعمل حکومت بمبئی مغایرت داشت.[۲۳] در تابستان ۱۸۰۵ م./۱۲۲۰ هـ.ق. دیوید ستون به سبب نامه توبیخ حکومت بمبئی، در سردرگمی بود. وی می بایست موجبات خشنودی شیخ قشم را فراهم می آورد؛ چراکه در صورت رضایت وی دولت ایران نیز پوزش حکومت بمبئی را می پذیرفت.او همچنین موظف بود ضمن باز پس گرفتن کشتی های که مردم خارک آن را تصرف کرده بودند، حکومت بمبئی را نیز خشنود سازد. نخستین اقدام ستون، حل اختلاف میان سید بدر بن سیف-امام مسقط-و ملا حسین -شیخ قشم-بود. او سپس محصول معادن گوگرد متعلق به شیخ قشم را خریداری کرد. همچنین پیشنهاد کرد سه کشتی حامل گوگرد را در صورتی ه شیخ قشم کشتی تریمر را باز پس دهد، خریداری کند.اما وی این بار نیز با مشکل دیگری روبرو شد: اهالی خارک، تریمر را به رأس الخیمه برده بودند و بدین ترتیب، «قواسم به بازی ستون وارد شدند.»[۲۴] اینک ستون می بایست مناسبات میان قواسم با حاکم بمبئی را بهبود می بخشید.وی در نامه شانزدهم نوامبر سال ۱۸۰۵ م./۱۲۲۰ هـ.ق. خطاب به حاکم بمبئی، قواسم را از اتهامات مبرا دانست و متذکر شد، غارت ساحل مکران را که ستون در گزارش پیشین خود به حکومت بمبئی به قواسم نسبت داده بود، بهوسیله قبیله بنی یاس[۲۵] صورت گرفته است
سید بدر بن سیف، امام مسقط، در چهارم اکتبر سال ۱۸۰۵ م./۱۲۲۰ هـ.ق.در نامه ای به جاناتان دانکن-حاکم بمبئی-بر اختلاف و کینه میان اهالی مسقط و قواسم تأکید کرد و متذکر شد که او در حال تدارک ناوگان و نیرو برای حمله به آنها است.همچنین یادآور شد که برای ممانعت از نفوذ آنها در تجارت، درصدد مجازات قواسم است.[۲۶]
نامه ستون-به تاریخ سی و یکم دسامبر ۱۸۰۵ م./۱۲۲۰ هـ.ق-خطاب به حاکم بمبئی حاکی از سفر او به بندرعباس برای بازپسگیری داراییهایی که از شانون و تریمر گرفتهشده بود و صلح با قواسم بود.ستون در اول ژانویه سال ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق. برای ملاقات با نمایندگان شیخ سلطان بن صقر القاسمی[۲۷]-شیخ شارجه-بهسوی بندرعباس حرکت کرد.وی در این سفر با مقامات ایرانی و نیز بازرگانانی که با کاروانی از خراسان آمده بودند، ملاقات کرد و در گزارش خود به بمبئی بر تمایل آنها به برپایی دوباره یک تجارتخانه انگلیسی در بندرعباس اشاره کرد. همچنین متذکر شد که در مذاکرات با ایران بر ارتباط ملا حسین با وهابیان و قواسم که دشمنان پادشاه ایران و شرکت هند شرقی هستند، تأکید کره است.[۲۸]
دیوید ستون سرانجام به تاریخ ششم فوریه ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق.در بندرعباس موفق به انعقاد قراردادی با اعراب حاشیه جنوبی خلیجفارس شد.این موافقتنامه در شش بند تنظیمشده بود و مندرجات آن بهاختصار به شرح زیر است:[۲۹]
1-برقراری صلح بین شرکت هند شرقی بریتانیا و شیخ شارجه، قواسم و تمامی وابستگان و رعایای آنها در سواحل عربستان و ایران؛
2-احترام به پرچم و مایملک شرکت هند شرقی بریتانیا و اتباع آنها، هر جا و هرچه که باشد و بالعکس برای جواسم؛
3-پرداخت مبلغ ۰۰۰،۳۰ دلار از سوی قواسم، در صورت تخلف از امور فوق و موافقت دیوید ستون برای تحویل کشتی بریگ(Brig) از شیخ شارجه و بازپسگیری هرگونه ادعایی نسبت به محموله، سلاح و هرآن چه به این کشتی و شانون تعلق داشته است؛
4-بازگرداندن تمامی دارایی انگلیسی ها که از ناوگان سوری (Sorie Fleet) بهدستآمده است؛
5-لزوم کمک به هر کشتی بریتانیایی که برای آذوقه، آب، به سبب بدی هوا یا هر علت دیگری به سواحل قواسم نزدیک شود؛
6-حفاظت از کشتی پهلوگرفته و مایملک آن و اجازه عبور به صلاحدید صاحبان آن، بدون آنکه ادعایی در خصوص آن کشتی داشته باشند.
در پایان این موافقتنامه نیز تأکید شد، پس از تأیید و تصویب موارد فوق از سوی طرفین، قواسم همانند گذشته در بندرهای انگلیسی از سور آت به بنگال اجازه رفت وآمد خواهند داشت.
دیوید ستون پس از انعقاد این موافقتنامه و در ماه مارس سال ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق. کوشید تا اختلافات میان سید بدر بن سیف-امام مسقط-و شیخ سلطان بن صقر القاسمی-شیخ شارجه-را با نظر به برقراری صلح میان آنها رفع کند، اما کوشش وی بی نتیجه ماند.[۳۰]
در آوریل سال ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق.حکومت بمبئی از ستون خواست تا با ساموئل منستی-نماینده مقیم در بصره-در خصوص امور مرتبط با قواسم و مذاکراتی که ستون درصدد بود با آنان به عمل آورد، مشورت کند.این دو می بایست در مسقط یا هر جای دیگری در خلیجفارس با یکدیگر ملاقات می کردند و مباحثات می بایست تمامی جوانب مسائل را در برمیگرفت تا حکومت بمبئی تصمیم نهایی را بگیرد.دستورالعمل در ارتباط با این مورد برای ساموئل منستی نیز فرستاده شد.
ساموئل منستی در اول ماه مه سال ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق.با کشتی «اچ.ام.اس. کنکورد»(H.M.S.Concorde) به مسقط وارد شد.وی پیشنهاد کرد بهاتفاق ستون برای ملاقات با شیخ سلطان بن صقر القاسمی به رأس الخیمه بروند تا بر تضمین موافقتنامه تأکید و وضعیت مناسبات میان بریتانیا و قواسم را تعیین کنند.آنها در سوم ماه مه سال ۱۸۰۶ م
1221 هـ.ق.با کشتی «اچ.ام.اس.کنکورد» و در معیت رزمناوهای شرکت هند شرقی -مورنینگتون و ترنیت (Ternate) سفر خود را آغاز کردند.[۳۱]
شرح مأموریت آنان از سوم تا سیام ماه مارس سال ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق.آخرین بخش از یادداشتهای ستون را به خود اختصاص می دهد.[۳۲]
و اما ویراستار این یادداشتها پایان مأموریت دیوید ستون را در مبحث نتیجهگیری توصیف میکند.بر این اساس، دیوید ستون در مارس سال ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق.به مأموریت خود در خلیجفارس پایان داد و به بمبئی عزیمت کرد.در هفدهم ژوئن او در نامه ای خطاب به حاکم بمبئی تأکید کرد که قواسم هرگز به مایملک بریتانیا تجاوز ننموده اند و از زمان انعقاد عهدنامه، هیچیک از مفاد آن را نقض نکرده اند.[۳۳]
در هجدهم ژوئیه سال ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق.ستون مأمور شد بهعنوان رهبر ناوگان بریتانیا برای سرکوب اعراب متحد با فرانسویان بهسوی دریای سرخ حرکت کند.وی سفر خود را در ۲۷ ژوئیه سال ۱۸۰۶ م./۱۲۲۱ هـ.ق.آغاز کرد، اما سفر او به سبب خروج آنان از حوزه آبی دریای سرخ، بینتیجه ماند و ستون که در آن زمان از بیماری رنج می برد، به بمبئی بازگشت.[۳۴]
بااینحال، موضعگیری امام مسقط در قبال فرانسویان سبب شد تا بار دیگر ستون برای رسیدگی به مناسبات بریتانیا و مسقط به خلیجفارس سفر کند.درواقع، حکومت بمبئی همواره بر لزوم قطع مناسبات مسقط با فرانسویان تأکید کرد، حالآنکه، سید سعید بن سلطان-امام مسقط و جانشین سید بدر-تنها فردی در منطقه بود که از طریق جزیره موریس با فرانسویان ارتباط داشت.بدین ترتیب، مناسبات میان سید سعید و حکومت بمبئی رو به وخامت نهاد و فرمانده اچ.ام.اس کنکورد، سید سعید را وادار کرد دستور خروج کشتی مسلح فرانسوی وایلانت(Vigilante) را از بندر مسقط صادر کند.وی این کشتی را در امام مسقط نیازمند بود، به درخواست سید سعید، کشتی فرانسوی را به مسقط بازگرداند و ستون برای نظارت و ملازمت این کشتی انتخاب شد.ستون در سیزدهم نوامبر سال۱۸۰۷م./۱۲۲۲ هـ.ق.به مسقط رسید و ایلانت را به امام تحویل داد و بر لزوم برقراری مناسبات پیشین، حفظ بیطرفی و عمل به معاهدات گذشته مبنی بر اخراج اتباع فرانسوی، تأکید کرد. پسازآنکه شیخ سلطان بن صقر القاسمی از حضور ستون در مسقط آگاه شد، کشتی شانن را با یک گماشته نهانی به مسقط فرستاد.این گماشته حامل دو پیام-برای حاکم بمبئی و ستون-بود.[۳۵]
ستون در سوم ژانویه سال ۱۸۰۸ م./۱۲۲۳ هـ.ق.به بمبئی بازگشت.اما حکومت بمبئی به وی اطلاع داد که فرانسویان درصدد برپایی پایگاهی در بندرعباس هستند و این امر مخالف رأی امام مسقط است.بدین سبب ستون در سوم فوریه با کشتی آلبیون(Albion) به مسقط رفت تا امام مسقط را از آمادگی انگلیسیها برای کمک نظامی به وی و خلع بد از فرانسویان، آگاه کند.ستون در دهم فوریه سال ۱۸۰۸ م./۱۲۲۳ هـ.ق.به مسقط رسید، اما موفق به ملاقات با سید سعید نشد.بنابراین، از بندرعباس تا بوشهر در خصوص حضور فرانسویان تحقیق کرد.او سپس به مسقط بازگشت و با امام مسقط ملاقات کرد و در پایان ماه مارس سال ۱۸۰۸ م./۱۲۲۳ هـ.ق.بهسوی بمبئی رهسپار شد.[۳۶]
در ماه مه سال ۱۸۰۸ م./۱۲۲۳ هـ.ق.حکومت بمبئی، ستون را برای یک مأموریت اقتصادی به ایالت سند اعزام کرد.وی چهار ماه در آنجا اقامت کرد و در بازگشت به بمبئی از مرگ ستوان واتس(Watts) دستیار نماینده در مسقط-آگاه شد.بنابراین، حکومت بمبئی از وی درخواست کرد تا بهعنوان نماینده به محل مأموریت خود در مسقط بازگردد. ستون در دوم فوریه سال ۱۸۰۹ م./۱۲۲۴ هـ.ق.به مسقط رسید و با سید سعید بن سلطان ملاقات کرد.وی به ستون گفت که هیئت نمایندگیای که برای مذاکره با وهابیان اعزام کرده بود، بدون دستیابی به موافقتی با آل سعود بازگشته است.ستون نیز پیامی از شیخ سلطان بن صقر القاسمی دریافت کرد، مبنی بر آنکه به موافقتنامه ای که با انگلیسیها منعقدشده است، پای بند است.شیخ سلطان بن صقر تا مارس سال ۱۸۰۹ م./ ۱۲۲۴ هـ.ق.به رویارویی با نیروهای پشتیبان آل سعود در رأس الخیمه ادامه داد، در این زمان هیئتی از وهابیان برای دعوت از شیخ سلطان بن صقر القاسمی برای ملاقات با امام سعود بن عبدالعزیز اعزام شد و شیخ در ماه آوریل به همراه هشت شیخ قبیله به دیریا -مرکز وهابیان-رفت.از سوی دیگر، هیئت وهابیان برای ملاقات با سید سعید-امام مسقط-و دیوید ستون به مسقط رفت.[۳۷]
محمد بن سلامه-ریاست هیئت وهابیان-در آغاز ماه مه سال ۱۸۰۹ م./۱۲۲۴ هـ.ق.به مسقط رسید، اما به سبب سفر سید سعید بهسوی دماغه خلیجفارس و بیماری ستون با سید محمد بن خلفان-حاکم مسقط-ملاقات کرد و پیشنهاد کرد نیروهای عمان در اشغال بصره شرکت کنند.محمد بن خلفان این درخواست را به سید سعید که هنوز در دهانه خلیجفارس بود، ارجاع داد و از ستون پرسید، «در صورت ایستادگی در برابر سعودیها، آیا حکومت بمبئی از آنان حمایت خواهد کرد؟» ستون نیز پاسخ به این پرسش را به حکومت بمبئی ارجاع داد.[۳۸]
پسازآنکه طرح حکومت بریتانیا در هند برای لشکرکشی به خارک لغو شد، [۳۹] سرجان ملکم-محرک اصلی این طرح-و ستون که در این زمان در بستر مرگ بود، از غیبت شیخ سلطان بن صقر القاسمی که به دیریا رفته بود، سود جستند و ستون در ماه مارس، چهار نامه مفصل خطاب به ملکم ارسال کرد.وی در نامه مورخ ششم مارس سال ۱۸۰۹ م./۱۲۲۴ هـ.ق.مشارکت با حکومت مسقط را در هرگونه لشکرکشی در برابر قواسم پیشنهاد کرد.[۴۰] وی در گزارشهای دیگر خود بر ترغیب بیشتر حکومت بمبئی برای لشکرکشی بر ضد قواسم تأکید کرد.[۴۱]
گزارشهای ستون بهسرعت بهوسیله سرجان ملکم به اطلاع فرماندار کل رسید. ملکم نیز در نامه ای خطاب به ستون، موفقیت وی را در کسب اطلاع از مواردی که ملکم ضمن اقامت در مسقط متذکر شده بود، ستود و در آوریل سال ۱۸۰۹ م./۱۲۲۴ هـ.ق. دستورالعملی را در خصوص سفر جنگی برای حاکم بمبئی ارسال کرد.[۴۲]
کار تدارک برای لشکرکشی بریتانیا در برابر قواسم در حال پیشرفت بود.فرماندار کل هندوستان و حکومت بمبئی تصمیم گرفتند تا این حرکت نظامی در سپتامبر سال ۱۸۰۹ م./۱۲۲۴ هـ.ق.آغاز شود؛ و دیوید ستون بهعنوان افسر سیاسی آن انتخاب شد؛ اما ستون آنقدر زنده نماند تا نتیجه کار خود را ببیند.بیماری او در ژوئیه و هنگامیکه او در مقر خود در خارج از مسقط بود، رو به وخامت نهاد و هنگامیکه ستوان ایت ول (W.Eatwell) فرمانده کشتی دو دکله شرکت هند شرقی به نام وستال(Vestal)، با او ملاقات کرد، او بهشدت بیمار بود.ازاینرو ایت ول وی را وادار کرد به توصیه جراح کشتی کارولین(Caroline)، فوراً به مسقط بازگردد.روز بعد ایت ول او را بیهوش یافت و حدود یک ساعت بعد ستون در دوم آگوست سال ۱۸۰۹ م./۱۲۲۴ هـ.ق.درگذشت.برای وی در همان روز، به فراخور رتبه و موقعیتش، مراسم خاکسپاری برگزار شد و افسران و اروپاییان مقیم مسقط در این مراسم شرکت کردند.[۴۳]
ایت ول فهرستی از مایملک موجود در خانه ستون را فراهم کرد و اوراق اداری و شخصی وی را مهروموم کرد و به کشتی وستال برد. اوراق شخصی وی بر طبق یادداشتی که در کشوی میز وی به دست آمد برای ویلیام نیو هام (William Newham) کارمند شرکت هند شرقی در بمبئی-ارسال شد و اوراق اداری به کاپیتان وین رایت(Captain Wainwright) سفر جنگی بریتانیا بر ضد قواسم-واگذار شد.فرماندار کل هندوستان و حاکم بمبئی پس از مرگ وی اظهار داشتند که بسیاری از اطلاعات مهم و حیاتی طرح سفر جنگی بریتانیا بر ضد قواسم با مرگ ستون از دست رفت.[۴۴]
***
کتاب یادداشتهای روزانهی دیوید ستون در خلیجفارس بدین ترتیب به پایان می رسد. بدیهی است، یادداشتهای دیوید ستون بهعنوان یکی از اسناد و مدارک مهم در تبیین مناسبات و حضور بریتانیا در سالهای آغازین قرن نوزدهم میلادی/سیزدهم هجری قمری در حوزه هیدرو پولی تیک خلیجفارس، از اهمیت خاصی برخوردار است و با بررسی این اوراق می توان با گوشه ای از تلاش کارگزاران بریتانیا برای تثبیت موقعیت خویش در منطقه و در دست گرفتن ابتکار عمل در تعیین مناسبات دولت ایران و متعلقات آن در کرانه های جنوبی خلیجفارس، آشنا شد.
از دیگر ویژگیهای این یادداشتها به توصیف جزئیات مذاکرات و مراسلات ستون -بهعنوان نماینده شرکت هند شرقی و حکومت بریتانیا در هندوستان-با شیوخ کرانه های شمالی و جنوبی خلیجفارس و درج متن نخستین قولنامه منعقدشده میان شرکت هند شرقی بریتانیا و قواسم-مورخ ششم فوریه ۱۸۰۶ مه./۱۲۲۱ هـ.ق، می توان اشاره کرد.[۴۵] همچنین با بررسی این یادداشتها به بیم کارگزاران بریتانیا از نفوذ ایران در منطقه میتوان پی برد.[۴۶]
ذکر نام برخی از مناطق کرانه های شمالی و جنوبی خلیجفارس[۴۷] و نام تعدادی از شیوخ عرب در این منطقه[۴۸] از دیگر ویژگیهای این یادداشتها به شمار میرود.با میتوان ترسیم کرد و همچنین با شناسایی نام این شیوخ، بازشناسی کارگزاران سنتی ایران در کرانه های جنوبی خلیجفارس، امکانپذیر می شود.
ستون همچنین در یادداشتهای خود برخی واژگان شرقی ازجمله واژگان فارسی، بلوچی و عربی را با تلفظ اصلی آنها ذکر می کند.برخی از این کلمات عبارتاند از:
دروازه (Dirwaza)[49]، دربار (Durbar)[50]، عرض بگو (Arz Beggu )[51]، نواب (Nawab) [52] و…
بدین ترتیب با بررسی یادداشتهای ستون به اهمیت کاربرد واژگان بومی در محاوره کارگزاران اروپایی مقیم ایران در دویست سال پیش می توان پی برد.
از دیگر ویژگیهای یادداشتهای دیوید ستون، ذکر نرخ خریدوفروش یا حملونقل برخی کالاها در حوزه خلیجفارس است.[۵۳]
همچنین در یادداشتهای ستون به حضور یک کشتی آمریکایی در خلیجفارس اشارهشده است. ستون در نامه مورخ ۵ ژوئیه سال ۱۸۰۵ م./۱۲۲۰ هـ.ق. متذکر می شود که وی نامه خود را بهوسیله این کشتی به بمبئی ارسال می کند.[۵۴] گفتنی است، حدود نیمقرن پس از گزارش ستون، نخستین عهدنامه مودت و کشتیرانی بین ایران و ایالات متحد آمریکا به سال ۱۸۵۱ م./۱۲۶۷ هـ.ق. منعقد شد. اما این عهدنامه به سبب مرگ امیرکبیر، به تصویب نرسید تا اینکه با تیرگی مناسبات ایران و بریتانیا در سال ۱۸۵۶ م./ ۱۲۷۳ هـ.ق، دولت ایران دریایی ایالات متحد آمریکا را بهعنوان یک نیروی سوم
و بهمنظور مقابله بانفوذ بریتانیا در خلیجفارس و حمایت از کشتیهای بازرگانی در این منطقه، انتخاب کرد.بااینحال، مذاکرات در این خصوص نیز بی نتیجه ماند و تنها عهدنامههایی در امور کنسولی و بازرگانی منعقد شد. بنابراین، اشاره ستون به این کشتی در سالهای آغازین قرن نوزدهم میلادی/سیزدهم هجری قمری موضوعی قابلتوجه به شمار می رود.
در متن یادداشتهای روزانهی ستون، یادداشتهایی از وی نیز بهصورت ضمیمه به چشم می خورد. به نقل از دکتر سلطان بن محمد القاسمی، این یادداشتها بهصورت حاشیه در کنار یادداشتهای ستون-که به کاپیتان وین رایت، فرمانده نیروهای بریتانیایی در حمله به قواسم اهدا شد-درجشده است.این یادداشتها که شیوه نگارش آنها در مقایسه با متن اصلی از رسمیت کمتری برخوردار است، از اهمیت نقش حاکم بندرعباس، سیاست ملا حسین-شیخ قشم-در برابر قواسم و مسقط، حکایت میکنند.[۵۵]
***
اگرچه اهمیت یادداشتهای روزانهی دیوید ستون را در شناخت ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حوزه خلیجفارس در سالهای آغازین قرن نوزدهم میلادی/سیزدهم هجری قمری، نمی توان نادیده گرفت، اما بهمنظور بررسی انتقادی نسخه موجود، توجه به برخی نکاتی که از سوی ویراستار مطرحشده است، امری ضروری به نظر می رسد.
ویراستار همانگونه که در دیباچه کتاب ذکر می کند، پس از به دست آوردن نسخه ای از یادداشتهای ستون، این نسخه را با نمونههای موجود در آرشیو بمبئی و کتابخانه اداره هند در لندن مقایسه کرده است و با توجه به استفاده کرده است، اما وی به نمونه ای از این اشتباهات در املای متن وجود داشته است یا نسخه های موجود ناقص بوده اند؟
از سوی دیگر، ویراستار در پایان دیباچه متذکر میشود که «این مطالعه را برای ارائه به محققان عرب و بهمنظور بهره وری آنان» انجام داده است.بدین ترتیب، وی هدف خود را از انتخاب و انتشار این یادداشتها مشخص میکند، حالآنکه، یادداشتهای ستون
نهتنها برای محققان عرب بلکه برای پژوهش درروند سیاستهای بریتانیا در رویارویی با حکمیت ایران در منطقه خلیجفارس و نفوذ فرانسه در اقیانوس هند، حائز اهمیت است. یادداشتهای ستون سندی است در تأیید نقش برخی از ساکنان کرانه های جنوبی خلیجفارس در امر دزدی دریایی.این یادداشتها همچنین از سابقه نهچندان درخشان آنان در ایجاد ناامنی در این حوزه حکایت میکند و دلیل مستندی برای تأیید حاکمیت ایران بر کرانه های جنوبی خلیجفارس به شمار می رود.
و اما جهتگیری یکسویه ویراستار در تنظیم و بررسی یادداشتهای روزانهی ستون با تأکید وی بر نام خلیجفارس با عنوان خلیج عربی(Arabian Gulf) مشخص می شود. وی همچنین در دیباچه ای که برای هر بخش نگاشته است، از واژه «خلیج» استفاده می کند.[۵۶]
بااینحال، در فهرست مندرجات که پیش از دیباچه درجشده است، واژه خلیجفارس بهکاررفته است. نیز در دستورالعمل دانکن به ستون از تجارت در خلیجفارس(Gulf of Persia) یادشده است.[۵۷]
ویراستار در آخرین جمله این کتاب، پسازآنکه مرگ ستون را فقدانی بزرگ برای طرح بریتانیا در سرکوب قواسم توصیف می کند، چنین می نویسد: «همانقدر که دیوید ستون در زندگی خویش زیانآور بود، پس از مرگ نیز مضر بود.»[۵۸]
اما آنگونه که ویراستار در دیباچه کتاب متذکرشده است، گویا یادداشتهای روزانهی دیوید ستون حداقل برای «محققان عرب» سودمند بوده است و پس از گذشت حدود دویست سال به یکی از منابع مهم برای بررسی «چگونگی امضای نخستین قرارداد میان قواسم و بریتانیا» تبدیلشده است.
تاریخ جنوب شماره یک – آذر ۱۴۰۱ – صفحه ۴۰ تا ۵۲
منبع : فصلنامه تاریخ روابط خارجی سال دوم، شماره ۵-۶، زمستان ۱۳۷۹ و بهار ۱۳۸۰
پینوشتها
(۱) دیوید ستون دومین نماینده شرکت هند شرقی بریتانیا در مسقط بود.
(۲). University of Exeter,Centre for Arab Gulf Studies Dcumentation Unit Key Tiles List.
(۳). The Gulf the Arabian Peninsula-regional Collection held at the Documentation Unit,IAIS,Exeter University.
(۴) فرمانده نیروهای بریتانیایی در حمله به دزدان دریایی خلیجفارس در ۱۸۰۹ م./ ۱۲۲۴ هـ.ق.
(۵). Bombay Archiev.
(۶). India Office Library.
(۷). The Journal of David Seton in the 1800-1809,Edited by Sultan Muhammad Al-Qasimi,Great Britain,University of Exeter Press,1995.p.vii
(۸) ویراستار برای ذکر نام خلیجفارس از عناوین گوناگونی مانند خلیج و خلیج عربی استفاده می کند. ازاین رو، در صورت درج نقلقول مستقیم از متن، عناوین فوق به همراه نام خلیجفارس ذکرشده اند.
(۹). Ibid
(۱۰). Ibid,p.vii.
(۱۱). Ibid.
(۱۲) Dr.Bogle یا Dr.Bagle وی نخستین نماینده انگلیسی شرکت هند شرقی بریتانیا در مسقط بود.درواقع پیشینه مناسبات بریتانیا و مسقط به حدود قرن هفدهم م./یازدهم هـ.ق.بازمیگردد. ن.ک.به:
J.G.Lorimer:Gazetter of the Persian Gulf,Oman and Central Arabia,Vol.I, Historical.Part I,p.404-5.
نخستین زمینه های برقراری این ارتباط با اتخاذ سیاست کارگزاران شرکت هند شرقی مبنی بر تحکیم موقعیت خود در مقابل هلند و ایران در خلیجفارس و کاهش حملات دزدان دریایی به کشتیهای بریتانیایی، فراهم شد.اگرچه اقدامات شرکت هند شرقی برای برپایی نمایندگی در مسقط بینتیجه ماند، مناسبات تا سال ۱۷۶۳ م./۱۱۷۷ هـ.ق.ادامه داشت.در این سال با تلاش نمایندگی شرکت هند شرقی در ایران یک کارگزار هندو برای انجام امور تجاری شرکت در مسقط مستقر شد.ن.ک.به: Ibid,pp.414-6
در سالهای بعد نیز تلاش بریتانیا برای برپایی یک نمایندگی تجاری در مسقط بی نتیجه بود. درحالی که کشتیهای فرانسوی در این بندر پهلو می گرفتند و شرکت هند شرقی از این امر بیمناک بود. پسازآنکه فرانسویان مصر را در سال ۱۷۹۸ م./۱۲۱۳ هـ.ق.تصرف کردند، اهمیت برقراری ارتباط با امام مسقط بیشازپیش مدنظر قرار گرفت و در سپتامبر همان سال، شرکت هند شرقی بریتانیا، میرزا مهدی خان-تنها نماینده ایرانی شرکت هند شرقی در ایران و بوشهر- را برای مذاکره جهت برپایی یک تجارتخانه و اخراج فرانسویان از مسقط، به این بندر فرستاد به دنبال این مذاکرات و گزارش مهدی علیخان مبنی بر ولخرجی نماینده بومی و نیاز امام مسقط به یک پزشک خارجی، زمینه مساعد برای اعزام یک نماینده انگلیسی به مسقط نیز فراهم شد. ن.ک.به:
Translation of a letter from Mehdi Ali Khan 26th of Rabbyessany of 7th of October 1798.Secret and Political Department Diary No.68 of 1798.and
Resolution of the Bombay Government,dated 29th October 1798,Secret and Political Department,Diary No.68 of 1798.Salanha:The Persian Gulf Precis. Vol.I,pp.344-5
اما شرکت هند شرقی تا سفر جان ملکم به مسقط-ژانویه ۱۸۰۰ م./شوال ۱۲۱۴ هـ.ق.و ارسال نامهای از دلال شرکت هند شرقی بریتانیا به بمبئی مبنی بر تمایل امام مسقط به اعزام یک پزشک، تصمیم خاصی اتخاذ نکرد.ن.ک.به:
Kishen Das Broker at Maskat to the Governor of Bombay without date, recrived 2ndDecember 1799.Secret and Political Department Diary No.85 of 1799.And Captain Malcolm to the Governor of Bombay,10th December 1799, Secret and Political Depatment
سرانجام دکتر بگل در ژانویه سال ۱۸۰۰ م./۱۲۱۵ هـ.ق.و پس از امضای موافقتنامه عمانی-بریتانیایی میان سر جان ملکم فرستاده حکمران کل هند-ارل مور نینگتون -و رسید سلطان بن احمد امام عمان فعالیت خود را در مسقط آغاز کرد.برای آگاهی بیشتر ن.ک.به دستورالعمل بگل:
Government of Bombay to Mr.Bagle 26th December 1799,Secret and Political Department Diary No.86 of 1799,page 7055,and Mr.Bagle at Maskat to the Governor of Bombay,29th Februry 1800,Secret and Political Department Diary No.89 of 1800.Saldanha:The Persian.Vol I,pp.373-4 and 379-80
بگل نه ماه بعد به سبب بیماری در مسقط درگذشت.
(۱۳). The Journal of David Seton…,p.1.
(۱۴). Ibid,pp.1-2.
(۱۵). Ibid,pp.2-29.
(۱۶). Ibid,p.31.
(۱۷) سلطان احمد-امام مسقط-به دنبال سفر برای سرکوب دزدان دریایی مورد هجوم کشتیهای قواسم رأس الخیمه، قرار گرفت و به قتل رسید.از علل دیگر سفر وی میتوان به برپایی قرارگاه وهابیان در بارکا-در نزدیکی مسقط-اشاره کرد.ن.ک.به:
Lorimer:Gazetter of the Persoan Gulf…VOL.i.Historical.Part I,p.438.
درواقع، حرکت وهابیان از حدود نیمه قرن هجدهم میلادی/دوازدهم هجری در مرکز عربستان آغازشده بود و مقابله امیران محلی و پاشای بغداد برای سرکوب آنان بینتیجه بود.سرانجام وهابیان در ۱۸۰۰ م./۱۲۱۵ هـ.ق.با تصرف قطیف به منطقه حسا دست یافتند و به کرانه های خلیجفارس نزدیک شدند.بدین ترتیب موقعیت دزدان دریایی و عمان مورد تهدید قرار گرفت.ن.ک.به همان، ص ۱۷۸ و ۱۷۹.
وهابیان درصدد گسترش قدرت خود در سه مسیر بودند:۱.از غرب بهسوی حجاز و اماکن متبرکه،۲.از شمال بهسوی بغداد و سوریه،۳.از جنوب بهقصد برتری دریایی در خلیجفارس.
ویرانی کربلا در سال ۱۸۰۱ م./۱۲۱۶ هـ.ق.و قتلعام مردم توسط وهابیان، سبب گردید تا فتحعلی شاه نارضایتی خود را از تهدید موقعیت شیعیان اعلام کند.با تهدید اماکن متبرکه و محدوده مسقط مقدمات برقراری مناسبات بین امام مسقط و عثمانی برای مقابله با وهابیان فراهم شد.برای آگاهی بیشتر ن.ک.به:
J.B.Kelly:Britain and the Persian Gulf 1798-1880.Oxford,Clarendon Press, 1968,pp.99-101.
(۱۸) پیشینه تصرف کشتیهای شرکت هند شرقی به حدود سال ۱۷۷۸ م./۱۲۰۲ هـ.ق.بازمیگردد. ن.ک.به:
Ibid,P.106 and q.v.Lorimer:Gazetter of the Persoan Gulf…,Vo1.I.Histrical. Part I,p.181.
(۱۹). The Journals of David Seton…,pp.32-7
(۲۰). Ibid,pp.37-45.And Lorimer:Gazetter of the Persian Gulf…,Vol I.Historical. part I,pp.181-182,438-9,638-9.
William Bruce. (21) نماینده مقیم شرکت هند شرقی بریتانیا در بوشهر از سال ۱۸۰۴ م./ ۱۲۱۹ هـ.ق.تا ۱۸۰۷ م./۱۲۲۲ هـ.ق.
(۲۲). The Journals of David Seton…,p.47.
(۲۳). Ibid.
(۲۴) همان، ص ۴۸.گفتنی است، قواسم که در متنهای انگلیسی قاسمی یا جاسمی نیز خوانده میشوند، جمعی از اعراب کرانههای جنوبی خلیجفارس به شمار میرفتند که نسب خود را به خاندان پیامبر (ص) میرساندند.نام آنان در اسناد قدیمی انگلیسی بانام دزدان دریایی در حوزه خلیجفارس، عجین شده است.ن.ک.به:
Lorimer:Gazetter of Persoan Gulf…,IIB,Geographical and Statistical(1908).p. 1547-8.
(۲۵)، Bani Yas جمعی از اعراب کرانههای جنوبی خلیجفارس بودند که برپایی ابوظبی را در سال ۱۷۶۱ م./۱۱۷۵ هـ.ق.به آنان نسبت میدهند.برای آگاهی بیشتر ن.ک.به:
Lorimer:Gazetter of Persian Gulf…,Vol I.Historical.part I,p.763-4.
(۲۶). The Journals of David Seton…,p48.
(۲۷) Shaykh Sultan bin Saqr al-Qasimi شیخ شارجه، وی به سال ۱۷۸۰ م./۱۱۹۴ هـ.ق. متولد شد و پس از پدر-شیخ صقر بن رشید-در سال ۱۸۰۳ م./۱۲۱۸ هـ.ق.به جانشینی وی انتخاب شد و به سال ۱۸۶۶ م./۱۲۸۳ هـ.ق.درگذشت.ن.ک.به:
Lorimer:Gazetter of Persian Gulf…,Vol I.Historical.Part I,P.756;And Table of the Ruling Qasimi Family of Sharjah in Trucial Oman.Pocket No 2; Enclosure of Part III of Vol.I of the Persian Gulf Gazetter.
(۲۸). The Journals of David Seton…,p.50-2.
(۲۹) برای آگاهی بیشتر از متن موافقتنامه ن.ک.به:همان، ص ۶۸ و ۶۹.
(۳۰). Ibid,P.71.
(۳۱). Ibid,PP.71-2.
(۳۲). Ibid,PP.72-2.
(۳۳). Ibid,P.79.
(۳۴). Ibid.
(۳۵). Ibid,PP.79-80.
(۳۶). Ibid,P.80.
(۳۷). Ibid,P.81.
(۳۸). Ibid,PP.81-2.
(۳۹) پیشینه توجه بریتانیا به جزیره خارک به سالهای پایانی قرن هجدهم میلادی/دوازدهم هجری قمری بازمیگردد.با تکیهبر اسناد موجود، پسازآنکه مهدی علیخان بهعنوان نماینده شرکت هند شرقی بریتانیا به بوشهر فرستاده شد، وی در مسیر سفر خویش در خلیجفارس و گزارشهایی که به بمبئی ارسال کرد، موقعیت خارک را مدنظر قرارداد.برای آگاهی بیشتر ن.ک.به:
Mehdi Ali Khan to Governor of Bombay,14 October 1798,Secret and Political Diary,No.86 of 1798.Saldanha,The Pesian Gulf Precis.Vol.I,P.345.
پس از سفر ملکم در سال ۱۸۰۰ م./۱۲۱۵ هـ.ق.به خلیجفارس، توجه وی به جزیره خارک جلب شد.ازنظر ملکم، خارک به سبب آبوهوای مناسب، محلی مناسب برای تمرکز نیروی تجاری و سیاسی بریتانیا در این حوزه بود.اما از دید ملکم، فقدان بندر امن و همجواری آن با بصره-که یکی دیگر از مراکز تجاری شرکت هند شرقی بریتانیا در خلیجفارس بود-از نواقص این جزیره به شمار میرفت.برای آگاهی بیشتر ن.ک.به:
Al-Qasimi,Sultan Bin Muhammad:John Malcolm and the British Commercital base in the Gulg 1800,Sharjah:Al-Khalij,1994,PP.12-3.
بااینحال، وی در سفر دوم خود به خلیجفارس همچنان به برپایی استحکامات و انتقال نمایندگیهای بوشهر و بصره به این جزیره و تبدیل آن به مرکز بازرگانی خلیجفارس علاقهمند بود. وی پس از ملاقات با فتحعلی شاه پیشنهاد استقرار نمایندگی شرکت هند شرقی را در خارک مطرح کرد با مخالفت دولت ایران روبرو شد.پس از انعقاد قرارداد فین کن اشتاین میان ایران و فرانسه که به ورود هیئت ژنرال گاردان به ایران-۱۲۲۲ هـ.ق./۱۸۰۷ م.-و تضعیف موقعیت بریتانیا در این کشور منجر شد، تره زل از اعضای این هیئت برای بررسی و انتخاب موقعیت بریتانیا در این کشور منجر شد، تره زل از اعضای این هیئت برای بررسی و انتخاب مسیر دریایی بهسوی هند به کرانههای جنوبی ایران اعزام شد.برای آگاهی بیشتر ن.ک.به:
یادداشتهای تره زل، قسمت اول راجع به سالهای ۱۷۸۰ تا ۱۸۱۲ م.(۱۱۹۵-۱۲۲۷ هـ.ق) به اهتمام ژنرال ژ.ب.دوما، ترجمه عباس اقبال، تهران، خورشید، بیتا، ص ۴۷.
این امر موجبات نگرانی ملکم را فراهم کرد.اما سفر جنگی ملکم به سبب شورش در اسپانیا و موقعیت هیئت سر هار فورد جونز در تهران، متوقف شد.بهموجب فصل ششم این عهدنامه حضور نیروهای بریتانیا در خارک مورد تأیید دولت ایران قرار گرفت.برای آگاهی بیشتر ن.ک.به:
مراسله گاردان به وزیر امور خارجه فرانسه، مورخ ۲ ژوییه سال ۱۸۰۸ م./نهم جمادی الاخر سال ۱۲۲۳ هـ.ق، خاطرات مأموریت ژنرال گاردان، ترجمه عباس اقبال، به کوشش همایون شهیدی، چ ۲، تهران، گزارش،۱۳۶۲، ص ۱۶۲.نیز:
Sir Harford Jones(Bridges):An Account of the Transaction of His Majesty’s Mission to Persia in the Years 1807-1811.London,1834,P.138.And John Kaye:History of War in Afghanistan,Vol.I.London,1951.P.68.
به دنبال وقوع دو جنگ هرات در سالهای ۱۳۸۳۸ و ۱۸۵۶ م./۱۲۵۴ و ۱۲۷۳ هـ.ق.نیز خارک به پایگاه اصلی و مرکز تجمع نیروهای بریتانیایی مستقر در خلیجفارس تبدیل شد.
(۴۰). The Journals of David Seton…,PP.82-3.
(۴۱). Ibid,PP.83-5.
(۴۲). Ibid.P.85.
(۴۳). Ibid,P.86.
(۴۴). Ibid.
(۴۵). Ibid,PP.53-6,59-61,67-9.
(۴۶). Ibid,P.46.
(۴۷). Ibid,PP.29,37,39,77.
(۴۸). Ibid,PP.49,51,53,59,60,72.
(۴۹). Ibid,P.6.
(۵۰). Ibid,P.10.
(۵۱). Ibid.
(۵۲). Ibid,P.15.
(۵۳). Ibid,P.44.
(۵۴). Ibid,P.45.
(۵۵). Ibid,PP.52,54.
(۵۶). Ibid,PP.vil,71-2.
(۵۷). Ibid,PP.57.
(۵۸). Ibid,P.86.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید