ب مثل بندر

ب مثل بندر بیشتر محققان حوزه تاریخ معتقدند بندر یک نام پارسی است که از کلمه بند و در آمده است.در گذشته به جای اسکله های فعلی در بنادر ایرانی بندی از ساروج شبیه به موج شکن های امروزی ساخته و آن را به شکل حوضچه طراحی می کردند .در این وضعیت کشتی از یک […]

اشتراک گذاری
01 اسفند 1400
261 بازدید
کد مطلب : 149

ب مثل بندر

بیشتر محققان حوزه تاریخ معتقدند بندر یک نام پارسی است که از کلمه بند و در آمده است.در گذشته به جای اسکله های فعلی در بنادر ایرانی بندی از ساروج شبیه به موج شکن های امروزی ساخته و آن را به شکل حوضچه طراحی می کردند .در این وضعیت کشتی از یک گذرگاه وارد می شد و از طوفان و امواج در امان بود چون دیواره بند به جز یک ورودی دیگر راهی به دریا نداشت و کشتی ها با توجه به عمق بندر پهلو می گرفتند البته عمق بندر بسیار مهم بود مثلا در عصر صفوی بندر جاسک و لنگه دارای بندری با عمق مناسبی بودند و برخلاف بندرعباسی که عمق بندر کم بود کشتی های تجاری راحت در این بنادر پهلو می گرفتند .در این پیوند امام شوشتری می نویسد ؛ بندر در کناره دریا به منزله دربند در راه خشکی است. ابن خلف تبریزی نیز می نویسد ؛ بندر محلی باشد که قافله و تجار در آن بسیار آیند و روند .در لغت نامه دهخدا آمده است ؛ بندر به معنی معبر بحر آمده ، لنگرگاه گویند کشتی در کناره آن توقف کرده و تجار و کاروان در آن جا بسیار باشد .جالب است بدانید در برخی نقاط جهان از بندر برای معرفی شهرهای ساحلی استفاده می شود مثلا بندر جاسم در خلیج عدن یا البنادر در افریقای شرقی،

 

البته فقط نام بندر نیست که زینت بخش بسیاری از شهرهای ساحلی دریای سرخ ، اقیانوس هند و سواحل آفریقای شرقی شده به طور مثال در سالیان گذشته در آسیای شرقی و در کشور مالزی و اندونزی به شهرداری شهرهای ساحلی دیوان بندر می گفتند . .دکتر محمد مقدم در یادداشتی بر ترجمه کتاب جورج حورانی نوشته است ؛ گرداگرد دریای هند از مالابار اندونزی تا زنگبار آفریقا بارها برای معرفی بنادر از واژه { بار} استفاده شده که این حکایت از نفوذ و حضور گسترده دریانوردآن ایرانی داشته است.

 

دلایل مختلفی در رونق گرفتن یک بندر می توان در نظر گرفت که عمده آنها به کساد شدن و ناکار آمد شدن دیگر بنادر کشورهای اطرافش باز می گردد ، از بروز بلایای طبیعی ،سیاست های غلط گرفته تا بی توجهی ، جنگ ، عدم شناخت تجارت دریایی ، سخت گیری گمرکی می تواند باعث شود تا یک بندر جایگاه خود را به عنوان بندر اول منطقه از دست بدهد و این مقام مهم را به بندر کشور دیگری وا گذارد . حدود ۱۲۰ سال قبل بوشهر ، بندر لنگه و جزیره قشم ، حکم بندر مادر را در خلیج فارس عهده دار بودند و تجار قشمی با بهره گیری از کشتی های بحر پبمای بادبانی عهده دار صادر کردن محصولات کشورمان به همه ی بنادر دو سوی خلیج فارس و برخی بنادر افریقایی و هند را به عهده داشتند .حسین نوربخش در کتاب بنادر خلیج فارس می نویسد ؛ جزیره قشم در اواخر حکومت ناصر الدین شاه قاجار به منزله هسته مرکزی جزایر تنگه هرمز دارای تجارت پر رونقی بود و هر روز جهازات و لنج های بزرگ قشمی انواع کالا را به بنادر دیگر کشورها صادر و وارد می کردند .

 

طبق تحقیقات صورت گرفته بیشترین صادرات جزیره قشم خارک { خرمای خشک} انواع ماهی خشک ، میوه جات خشک ، عسل و خوراک دام بوده است البته بخشی از این محصولات ابتدا از داخل کشور به قشم ارسال و سپس به هند صادر میشد.

 

 

سدید سلطنه می نویسد ؛ تجار قشم و عباسی هفت کشتی بادی قابل سیر در بحار کبیره {اقیانوس هند } دارند و آنها را بغلیه نامند . شش بغلیه از آن تجار قشمی و یک بغلیه از آن امین التجار عباسی است .کشتی های بزرگ بادبانی بندر لنگه و قشم حوالی ماه سپتامبر فرنگی به بصره می روند و بعد از تخلیه بار حوالی ماه اکتبر و نوامبر مراجعه و سپس عازم هند و بحر احمر { دریای سرخ جهت تخلیه بار در بنادر یمن و عربستان} می شوند و سپس بار از بندر کلکته و سورات هند زده حوالی ماه آپریل به بنادر ایران مراجعه می نمایند و یک بغله دیگر از ابراهیم هاشم میمنی در لنگرگاه قشم دیده می شود ، هر هشت بغله ممکن دارند تا ۲۸ هزار گونی برنج حمال شوند .هر سال آنها به زتگبار { تانزانیا کشوری افریقایی که با ایرانیان رابطه نزدیک تجاری داشت } و بندر کالیکوت هندوستان و برخی به عدن { بندر معروف یمن } و بندر کراچی {بندر بزرگ فعلی پاکستان} می روند .

به نوشته مرحوم سدید السلطنه کشتی های بزرگ بادبانی معمولا از بنادر آفریقا و هند ، چندل برای سقف خانه ها ، چوب ، آهن ، برنج و حریر ، پشم و پنبه وارد می کردند.

جالب این جاست که در عهد ملوک هرمز یعنی هفتصد سال قبل جزیره هرمز حکم بندر اصلی منطقه را داشته است.

بهترین مثال برای توصیف جزیره هرمز آن دوران فعالیت بندر هنگ کنگ یا بندر دوبی در کشور امارات است . تاجرانی از اقصی نقاط دنیا در آرامش و امنیت به مدت حدود هفت قرن به همه دنیا کالا های خود را با مهر گلی جزیره هرمز که نشان اعتباری بالایی داشت صادر می کردند این روند تا دوره شاه اسماعیل صفوی ادامه داشت ولی با حمله آلفونسوالبوکرک پرتغالی و یک قرن اشغال این جزیره بدست امپراطوری پرتغال و سپس اسپانیا این روند آسیب دید و سرانجام با تبعید آخرین ملوک هرمز به شیراز که توسط شاه عباس انجام شد دوران شکوه جزیره هرمز خاتمه یافت .

 

شاه عباس که به نیروی دریایی دسترسی نداشت بعد از شکست دادن قوای پرتغالی و اسپانیایی و آزادی جزیره هرمز دستور داد همه ی بازار و ابنیه این مرکز تجاری را منهدم کنند و تجار به اجبار به بندرعباسی و دیگر بنادر مهاجرت کردند .این حوداث باعث شد تا بندرعباس بیش از یک قرن به بندر اصلی منطقه مبدل شود و مورد توجه کمپانی های تجاری خارجی و شاهان صفوی قرار گیرد.

 

فارغ از همه ی تفکرات سیاسی و مرز بندی های نوین آنچه در قرون گذشته در دو سوی خلیج فارس کاملا مشهود است تسامح و تساهل زندگی و تجارت مردم در بنادر بوده است . تا قبل از ظهور استعمار پیر و تفرقه افکنی در خلیج فارس و ایجاد اختلاف بین ملت ها و دولت ها شرایط به گونه ای بود که اغلب اقوامی که در جزایر و بنادر ایران زندگی می کردند در جزایر و بنادر آن سوی خلیج فارس نیز مراوده و زندگی می کردند و بخشی از اقوام ساحل نشین نظیر خاندان جواسمی اگر در قشم یا بندر لنگه یا کنگ زندگی می کردند بخش دیگرشان در بنادر و جزایر عمان و بحرین زندگی می کردند با این حال همه ی شیوخ عرب آن سوی خلیج فارس به قدرت دولت مرکزی ایران معترف و حتی در دوران قاجار طبق اسناد موجود افتخارشان گرفتن لقب از پادشاهان ایرانی بود .

 

اینکه چطور در اواسط قرن بیستم بندر دوبی در کشور تازه تاسیس امارات ناگهان به یک بندر بزرگ در خلیج فارس تبدیل شد و توانست نقش بندر مادر را طی چند دهه اخیر بازی کند به تحقیقات گسترده و کاوای نیاز دارد اما آنچه مشهود است در اواخر دوره پهلوی اول بندر بوشهر ، قشم و بندرلنگه به سبب توجه به بندر خرمشهر و آبادان رونق خود از دست دادند .انگلیسی ها به دلیل صادرات نفت برای این دو بندر خوزستان امکانات فراهم کرده و بعدها راه آهنی از شمال کشور تا بندرخرمشهر ایجاد شد .چندی بعد با سیاست های سختگیرانه گمرکی اواخر دوره قاجار و دولت پهلوی اول و اجرای برنامه کشف حجاب، نارضایتی در بندر لنگه و جزیره قشم بالا گرفت و دقیقا همزمان استعمار پیر با ایجاد سیاست تسامح تجاری بخش عمده ای از تجار بندر لنگه و جزیره قشم را به بندر دوبی دعوت کرد و بدینسان با سیاست اشتباه رضاخان بزرگترین جفا در حق بنادر ایران رخ داد و طنز ماجرا اینجاست که برخی از نویسندگان داخلی و البته عربی تصور می کنند پیشرفت بندر دوبی در امارات حاصل دور اندیشی خاندان ال مکتوم بوده است و اصلا به ذهن اینان خطور نمی کند که اجاره بندر هنگ کنگ فقط صد سال اعتبار داشت و استعمار پیر برای رونق تجارتش و حضور پایدارش در منطقه الزام داشت تا سواحلی که خود نامش بنادر دزدان و راهزنان دریایی نام نهاده و به جز معدود قبایل بدوی ، مخفیگاه دزدان دریایی بود ناگهان با حمایت انگلیس به بنادر متصالحه تغییر نام دهد و با حمایت استعمار پیر و البته بی عرضگی خاندان پهلوی روز به روز پیشرفت کند

 

برای اثبات این ادعا به تلگراف مرحوم سدید سلطنه در سنه ۱۳۱۰ شمسی به عنوان حاکم بندرلنگه به حاکم کل بنادر ارسال شده توجه کنید . راجع به لباس متحد الشکل ، وضعیات بندرلنگه و بنادر شیبکوه به غیر از دیگر بنادر است.چون بیشتر سکنه تبار عربی دارند به ملاحظه قرب جوار با دوبی و بنادر عمان به اندک فشار موجب مهاجرت اهالی می شود چنانچه در سنوات قبل حکومت لنگه احصاییه کرد و نفوس آن به ۳۷ هزار نفر بود و امروز هفت هزار نفر هم نخواهند بود و علت مهاجرت ایجاد اداره گمرک به ریاست بلژیکی ها بود لذا هر چه فشارهای دیگر مزید شود مهاجرت بیشتر شود به همین جهت سخت گیری در استفاده از لباس متحد الشکل صحیح نبود .البته این مرد وطن پرست چوب صراحت خود را خورد و حکومت پهلوی اول او را به تهران احضار کرد مدتها به وی کم محلی کردند و بارها نسبت به پرداخت حقوقش بی مهری کردند تا نشان دهند که بجای توجه به نصایح این مدیر دلسوز که شاهد خارج شدن هزاران تاجر ثروتمند از ایران بود او را در بدترین وضعیتی در تنگنا قرار دادند و باعث زوال بنادر و شکوفایی سرزمین های آن سوی خلیج فارس شدند.البته اوج گرفتن بندر دوبی در چهل سال اخیر در حوزه گردشگری ، توسعه و عمران بیشتر از سنوات گذشته بوده که عمده دلایل آن به ارتباطات این کشور با غرب و البته شرایط سیاسی و اقتصادی دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس باز می گردد ، یادمان نرود که ایران عزیز بعد از پشت سر گذاشتن انقلاب اسلامی بسرعت با جنگ هشت ساله تحمیلی روبرو شد ، جنگی که بخش اعظم هزینه تسلیحات ارتش بعث عراق را همین کشورهای حاشیه خلیج فارس تامین کردند، با پایان جنگ و دوران سازندگی در اواسط دهه هفتاد مسئولان سیاست توجه بیشتر به بنادر و ایجاد مناطق آزاد را پیشه کردند که البته این سیاست اگرچه کمی دیر اما باعث تحول مناسبی در برخی جزایر و بنادر کشور شد با این حال غربی ها چندان تمایلی به اینکه یکی از بنادر ایران به اصلی ترین بندر منطقه تبدیل شود ، نداشته ، با ایران هراسی در منطقه و اعمال تحریم ها باعث مسکوت ماندن این مهم شدند اما منطق راه خود را می رود و همچنان که شاهدیم بندر چابهار نزدیکترین بندر تجاری به اقیانوس هند در حال گسترش و تبدیل شدن به بزرگترین بندر اقتصادی منطقه است ، اینکه چه زمانی این بندر میزبان کشتی های باری استرالیا ، کشورهای آسیای شرقی و آفریقا به مقصد آسیای میانه چابهار را نگین بنادر منطقه کنند باید تلاش بیشتری کرد اما اجرا شدنش دور نخواهد بود اما آنچه مسلم است آینده از آن مردمی است که با خودباوری و بدون اتکا به دیگران تلاش می کند به توسعه و پیشرفت دست یابد .

گردآوری و نوشته: کاظم گلخنی منابع کتب : سدید سلطنه و خلیج فارس ، اثر : سیدعبدالله حسینی و دکتر محمد حسن نیا ، بنادر ایران در خلیج فارس ، اثر : حسین نوربخش ،تنگه هرمز ، اثر ؛ غلامرضا زعیمی

این مطلب بدون برچسب می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *